نیمه شبی در پاریس 2011 (به انگلیسی: Midnight in Paris) یک فیلم فانتزی و محصول 2011 کشور اسپانیا, آمریکا, فرانسه, بوده و شما میتوانید برای دانلود فیلم نیمه شبی در پاریس 2011 دوبله فارسی روی لینک هایی که برای دانلود در صفحه می بینید اقدام کنید. داستان فیلم به این صورت هست که خانواده ای آمریکایی برای یک سفر تفریحی تجاری به پاریس سفر می کنند. در آنجا آنها که از لحاظ مادی در وضع خوبی هستند، با زندگی ها و دنیای جدیدی آشنا می شوند که به آنها دیدی می دهد که چگونه میتوانستند با تغییراتی در زندگی و در گذشته ی خود، از دنیا و آسایش و خوشبختی بهتری برخوردار باشند..
این فیلم به کارگردانی Woody Allen, ساخته شده است. برای دانلود مستقیم نیمه شبی در پاریس 2011 یا دانلود دوبله فارسی فیلم Midnight in Paris 2011 تنها کافیست کیفیت فیلم مورد نظر را انتخاب کرده و گزینه دانلود را بزنید. فیلم نامه این فیلم را Owen Wilson, Rachel McAdams, Kurt Fuller, Michael Sheen, Nina Arianda, Carla Bruni, Marion Cotillard, Kathy Bates, Adrien Brody, Tom Hiddleston, نوشته اند. همچنین اگر قصد دانلود نیمه شبی در پاریس 2011 زیرنویس فارسی با کیفیت 480p را دارید روی کیفیت مورد نظر کلیک کنید.
بازیگران Owen Wilson, Rachel McAdams, Kurt Fuller, Michael Sheen, Nina Arianda, Carla Bruni, Marion Cotillard, Kathy Bates, Adrien Brody, Tom Hiddleston, در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. نسخه های دیگری از این فیلم هم مانند دانلود فیلم سینمایی نیمه شبی در پاریس 2011 دوبله فارسی در پینک فیلم موجود هستند و تنها کافیست بر روی گزینه دانلود فیلم نیمه شبی در پاریس 2011 کلیک کنید. همچنین اگر قصد دانلود Midnight in Paris 2011 720p را هم دارید پینک فیلم بهترین مکانی هست که میتوانید از آن برای دانلود فیلم استفاده نمایید.
این فیلم در ژانرهای فانتزی, کمدی, عاشقانه, بوده و محصول کشور اسپانیا, آمریکا, فرانسه, هست. زبان اصلی فیلم نیمه شبی در پاریس 2011 انگلیسی, فرانسوی, آلمانی, اسپانیایی, بوده ولی ما در پینک فیلم دانلود فیلم نیمه شبی در پاریس 2011 دوبله فارسی را هم برای شما امکان پذیر کردیم. اگر قصد دانلود فیلم Midnight in Paris 2011 را دارید باید این را هم اضافه کنیم که امتیار IMDB فیلم نیمه شبی در پاریس 2011 7.6/10 از 10 می باشد.
خانواده ای آمریکایی برای یک سفر تفریحی تجاری به پاریس سفر می کنند. در آنجا آنها که از لحاظ مادی در وضع خوبی هستند، با زندگی ها و دنیای جدیدی آشنا می شوند که به آنها دیدی می دهد که چگونه میتوانستند با تغییراتی در زندگی و در گذشته ی خود، از دنیا و آسایش و خوشبختی بهتری برخوردار باشند.جیل (اوون ویلسون) به همراه همسر و پدر و مادر زنش به پاریس سفر میکند و شدیداً تحت تاثیر شهر و زیباییهایش قرار میگیرد. اما همسرش اینز (ریچل مکآدامز) و بقیه خانواده چنین احساساتی ندارند. همزمان جیل به فکر کار کردن روی رمانش با موضوع نوستالژی مشغول است. در پاریس آنها با دوستان قدیمی اینز (پائول و کارول) برخورد میکنند و...
خانوادهای برای یه سفر تفریحی تجاری به پاریس سفر میکنن و در اونجا با زندگیها و دنیای جدیدی آشنا ميشن و ...
نیمه شب در پاریس عنوان فیلمی کمدی فانتزی به نویسندگی و کارگردانی وودی آلن است. اوون ویلسون، ریچل مک آدامز، ماریون کوتیار، لئا سیدو، تام هیدلستون و آدرین برودی از بازیگران نیمه شبی در پاریس هستند. نیمه شب در پاریس، چاشنیهای نوستالژیک و اگزیستانسیالیسم دارد و براساس این ایده پرداخت شده که انسان هرگز از زمان حال راضی نیست و گذشتهها را احساسیتر، خالصتر، و برای زندگی بهتر میداند. نیمه شبی در پاریس در هشتاد و چهارمین دوره جوایز اسکار برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین فیلمنامهٔ اورجژینال شد. خانواده ای برای یک سفر تفریحی تجاری به پاریس سفر می کنند. در آنجا آنها که از لحاظ مادی در وضع خوبی هستند، با زندگی ها و دنیای جدیدی آشنا می شوند که به آنها دیدی می دهد که چگونه میتوانستند با تغییراتی در زندگی و در گذشته ی خود، از دنیا و آسایش و خوشبختی بهتری برخوردار باشند.
گیل و اینز به عنوان یک تعطیلات مهم در سفر کاری پدر و مادرش به پاریس سفر می کنند. گیل نویسنده موفق هالیوود است اما در تلاش است تا اولین رمان خود را تجربه کند. او عاشق این شهر می شود و فکر می کند بعد از ازدواج او و اینز باید به آنجا نقل مکان کنند ، اما اینز تصورات عاشقانه خود را در مورد شهر یا ایده اینکه 1920s دوران طلایی است ، به اشتراک نمی گذارد. وقتی اینز با دوستانش برقص رقص می شود ، گیل نیمه شب قدم می زند و می فهمد چه چیزی می تواند منبع اصلی الهام برای نوشتن باشد. گشت های روزانه گیل در نیمه شب در پاریس می تواند او را به قلب شهر نزدیکتر کند اما از زنی که قصد ازدواج با او را دارد دور شود
زمانی که یک فیلمنامه نویس نوستالژیک به همراه خانواده نامزدش در سفر به پاریس است، هر روز نیمه شب خود را به طرز مرموزی می بیند که به دهه 1920 برمی گردد.
جهت دانلود فیلم Midnight in Paris 2011 (نیمه شبی در پاریس) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
شگفتانگیز، وودی آلن برای مدت طولانی با نیویورک سیتی روبرو شد، و وقتی او فیلم Match Point را در لندن تنظیم کرد، همه شگفتزده شدند. در حال حاضر اینجا در پاریس، شهر نورها است، و به همان زیبایی به نظر می رسد که کسی که هرگز آنجا نرفته است، آن را تصور می کند. علاوه بر این، او داستانی را به ما ارائه میدهد که با هم مطابقت داشته باشیم.
اوون ویلسون و ریچل مکآدامز در نقش گیل، یک فیلمنامهنویس موثر هالیوود، و شریک زندگیاش، اینز، زن و شوهری که با هموطنانش به پاریس میروند، بازی میکنند. میمی کندی و کرت فولر) قبل از ازدواجشان. گیل که از صحنههای هالیوود خسته شده است، با پشتکار روی خاطرهانگیزترین رمانش کار میکند، رمانی که در مورد یک مرد غمانگیز است. گیل ناامیدانه شیفته پاریس می شود و باید در آنجا مستقر شود، با این حال اینز دلش به مالیبو می پردازد. مدتها گذشت زمان با اینز و افرادش به خاطر معلم قدیمی اینز، پل و دیگر مهمش، سانگ (مایکل شین و نینا آریاندا)، که گیل آنها را غیرقابل تحمل میداند، تا حدودی دلهرهآور میشود. او به تدریج می فهمد که ارزش های اینز و والدینش در رابطه با ارزش های او منحصر به فرد است، بنابراین در نهایت آنها را به تمرینات خودشان منتقل می کند و خودش می رود.
یک شب، او از خانه به خانه باز می گردد. یک کافه و گم می شود همانطور که او روی وسایل مشخصی نشسته است، یک وسیله نقلیه قدیمی بلند می شود و از او استقبال می کند. او می فهمد که در سازمان اف. اسکات و زلدا فیتزجرالد است، که او را به مهمانی می برند که کول درمن در حال نواختن پیانو است، و سپس به یک مهمانی بار، جایی که با ارنست همینگوی ملاقات می کند. او به هر طریقی به پاریس دهه 20 بازگشته است، اما به سال 2010 باز می گردد.
یک شب دیگر، گیل اینز را به محل می رساند، اما او خسته می شود و قبل از آن می رود. ساعت 12 بعد از ظهر را نشان می دهد، بنابراین، در مجموع، یک وسیله نقلیه قدیمی دیگر بلند می شود. در شبهای مختلف، گیل با گرترود استاین (کتی بیتس)، آلیس بی توکلاس (که رضایت میدهد آهنگهای او را مطالعه کند)، پابلو پیکاسو، من بیم، لوئیس بونوئل، سالوادور دالی (آدریان برودی)، کول دورمن، تی. اس. الیوت، پل ملاقات میکند. گوگن، تولوز-لاترک، دگا، متخصص قنادی ژوزفین را می بیند که اجرا می کند و به ماکسیم می رود. کسی که بزرگترین ارتباط را برقرار می کند، عزیز پیکاسو، آریادنه (ماریون کوتیار) است که او عاشق او می شود.
اگر چه در سطحی سطحی یک فیلم سبک سفر در زمان، "نیمه شب در پاریس" یک فیلم را ارائه می کند. چند موضوع جذاب، که مهمترین آنها این است که هویت خود را بیابید و به چه چیزی نیاز دارید و اینکه با هویت همراهتان تطابق ندارد. با این حال، چشمانداز غمانگیز واقعاً فریبنده است، که دورههای مختلف عموماً بهطور جدی انرژیبخش، کمتر دشوار و بهتر به نظر میرسند، و در نهایت، آرزوی بازگشت به زمان دیگری تنها وقفهای از تنش زمان حال است. به طرز تکان دهنده ای، او متوجه می شود که آدریانا مشتاق زمان اپوک زیبایی است، و احساس می کند که دهه 20 راهی است که پل 2000 هزار سال تا این لحظه را به تصویر می کشد. او درس مهمی می آموزد.
چه فیلم باشکوهی است، به نظر می رسد که هر فردی همان فردی است که فرد مورد نظر بازی می کند - - بیتس یک گرترود استاین برجسته است، برودی یک دالی فوق العاده است، و کوری استول. همینگوی متقاعد کننده تام هیدلستون شبیه عکس های فیتزجرالد است. راشل مکآدامز بهعنوان تا حدودی کمعمق اینز، عالی است - یک فروشگاه داغ تا زمانی که خانمی را که به فانتزی نیاز دارد، رها کنید. به نظر می رسد که ویلسون گهگاهی خوانش های وودی آلن را تکرار می کند، و او به عنوان یک جوان گیج و گیج به دنبال چیزی است که هنوز نامشخص است. او تازه متوجه میشود که چیزی کم است.
آلن فوقالعاده سازنده است، و هر چند وقت یکبار ضربه میزند، و گاه و بیگاه از دست میدهد - - با این حال تا حدی که من با آن ارتباط دارم، او نمیکند. همیشه دلتنگ نباش آهنگسازی و تحمل او در «نیمه شب در پاریس» قوی است و او یک پیروز دیگر دارد. در واقع، حتی در سن خود، او به معنای واقعی به گسترش دیدگاه های خود ادامه می دهد - - بعد او به رم و کپنهاگ می رود. به نظر می رسد که چند هدیه به سادگی ادامه می دهند.
جهت دانلود فیلم Midnight in Paris 2011 (نیمه شبی در پاریس) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
قهرمان فیلم «نیمهشب در پاریس» شخصیتی است که نویسنده/رئیس فیلم، وودی آلن، مدتها قبل میتوانست بازی کند. متأسفانه، آقای آلن در حال حاضر در دهه هفتاد زندگی خود است، بنابراین کار باید به کسی برود که تا حدودی شاخه های محدودتری دارد. در نهایت، رئیس تصمیمی معمولی را دنبال کرد و اوون ویلسون، یک سرگرم کننده دست کم گرفته شده را که در نقش آدم های ساده لوح تمرین می کند، اتخاذ کرد.
اکنون تبلیغات «نیمه شب در پاریس» یک تصویر درجه یک از وضعیت مالی هالیوود است. طرح های متمایل اوون ویلسون و ریچل مک آدامز را می بینید که در اطراف پاریس قدم می زنند، پوزخند می زنند، دست در دست یکدیگر. با فرض اینکه خاطره درست باشد، این فقط یک بار در فیلم Midnight in Paris اتفاق می افتد. مابقی زمان، آنها بر سر عدم سازش نزاع می کنند. توضیحات؟ یک روز غروب، آقای ویلسون برای قدم زدن در جاده های پاریس می رود و یک وسیله نقلیه زرد رنگ عجیب سوار او می شود. این وسیله نقلیه او را به معنای واقعی به گذشته می برد و به او اجازه می دهد با صنعتگران خارق العاده دهه 1920 ملاقات کند. ارنست همینگوی، سالوادور دالی، پابلو پیکاسو، و اف. اسکات فیتزجرالد، فقط چند مورد را نام برد.
تغییراتی که آقای ویلسون در طول زمان به این سمت و آن طرف می رود، تا حدودی ناچیز و ناخوشایند هستند. شروع تصویر آنها دقیقاً احساس راز یا گیجی را منتقل نمی کنند. با در نظر گرفتن همه چیز، قهرمان فریب خورده بود. با این وجود، با پیشرفت فیلم، این روش افتضاح پیشرفت تقریباً مناسب می شود، اگر با کمی خوش شانسی در پرتو این واقعیت که تهیه کننده اجازه می دهد آن را راحت کند. وودی آلن در میان این اقدامات خارقالعاده، که طی آن آقای ویلسون با سر به پای یک مد لباس فرانسوی (ماریون کوتیار) میافتد، یک تمایل معمولی در میان متخصصان معاصر را بررسی میکند: آرزوی وارد شدن به دنیا در طول یک «عصر طلایی» ظاهری. " "طلایی؛ نه کاملاً با احساس احترام فردی فرد نسبت به کسانی که قبل از او هستند." انتظار میرود که بخش عمدهای از این اعتبار به فیلمنامه یا تحمل آقای آلن نباشد (البته هر دو مشکلی ندارند) اما اجرای حیرتانگیز و خیرهکننده اوون ویلسون وجود ندارد. اجرای میز پایانی. میس مک آدامز، به عنوان شریک زندگی بدش، علاوه بر این ساختار خوبی دارد. چند هدایای بسیار انعطاف پذیر نیز به همین ترتیب نقش افراد محبوب گذشته را بازی می کنند، برخی فقط برای صحنه های بسیار مختصر. به عنوان مثال، آدرین برودی در حال بازی دالی با بازی است. ماریون کوتیار نیز بسیار عالی است، با این حال او غریبه ای نیست که از من تحسین کند.
شاید فیلم تعداد شخصیت های زیادی داشته باشد. تعداد بیش از حد بیشتر از علایق قلبی برخوردار است. مهمتر از همه، خانم مک آدامز است که من با شخصیت او خوب هستم. بعد از آن خانم کوتیار است که از او بیشتر لذت بردم. با این وجود، در آن مرحله، دو نفر دیگر وجود دارند: یک اسکورت محلی که از طریق کارلا برونی و لیا سیدوکس به عنوان یک دختر فروش رکورد پاریسی بازی میکرد. در کل منطقی بودن، چیزی جز تصوری نادرست بود که یک شعله قدیمی دوران معاصر را برای افسانه به ارمغان آورد، با این حال این دو شخصیت آخر ممکن بود واقعاً به راحتی در یک فرد به هم پیوسته باشند. منزوی بودن، به نظر نمی رسد هیچ کدام از این دو جهت یا توسعه زیادی داشته باشند.
افسانه های نیمه شبی در پاریس وودی آلن و اوون ویلسون هستند. گزینه آخر با ایفای نقش یک فرد نمایش فوق العاده ای ایجاد می کند و گزینه قبلی شخصیتی را برای بازی کردن او شکل می دهد. فیلم به طور کلی بدون توجه به رویکرد مضطربش برای پخش داستانش جذاب است. به همین ترتیب برخی از خاطرات مثال زدنی سفر را به شوخی نزدیک می کند، از جمله یک کفش آدامسی و فرانسه دهه 1700. من به شما اجازه می دهم خودتان به آن نگاه کنید. در مورد اصلیترین چیز ناخوشایندی که میتوانستم تشخیص دهم موسیقی نامطلوب بود که به طرز غم انگیزی پشت صحنه باقی نمیماند.
جهت دانلود فیلم Midnight in Paris 2011 (نیمه شبی در پاریس) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
وودی آلن هرگز در پانتئون فیلمی نساخت که شایسته احترام باشد. آنی لابی؟ نه دقیقا. منهتن؟ نه. کمدی های اولیه اش؟ خیلی نزدیک. رز ارغوانی قاهره؟ نزدیکترین. در هر صورت، هیچ مکالمهای از فیلم اواخر قرن بیستم بدون توجه به شخصیت او، نتیجه تأثیرگذار، حواسپرتیهای برگمانسکی و سبک او به پایان نمیرسد. مطمئناً، شاید او با چنان قدرت و تعهدی «تقریباً به اندازه کافی بزرگ» ساخته است که برای همیشه دوام خواهد آورد. ما ساعت 12 بعد از ظهر در پاریس نگاهی می اندازیم، فیلم دیگری که شاید هیچ کس دیگری آن را نساخته باشد، و این تمایل فقط تقویت شده است.
آلن احتمالاً از زمانی که مونتاژ اولیه نیمه شبی در پاریس را فیلمبرداری کرده است، ادامه داده است. منهتن را ساخته است. این نمایشی از پاریس است که شاید هیچ نقاشی انجام نداده باشد. نگاهی کامل، مهیج، آرام، تمام شده، باز به شهر فوق العاده نور. ساعت 12 بعد از ظهر بدون شک بالغ ترین تصویر آلن است. لحن های عمیق و شدید جادوگری و پوست را روشن می کند، به اندازه ای که باعث می شود شما مشتاق اینز ریچل مک آدامز باشید (سارتر به کسی اشاره می کند؟) در حالی که او هر صحنه ای را که به عنوان نابخشودنی ترین جادوگر سال 2011 اشغال می کند تهدید می کند. ساعت 12 بعد از ظهر نیز روشن می کند که آلن حتی یک مقاله نویس را نیز توسعه داده است که همواره بهترین تخصص اوست. این ظاهراً گویاترین محتوای او در پی از بین بردن هری یا شاید نقطه مسابقه است. من بارها به این فکر کرده ام که چگونه آهنگسازی او می تواند توسط رئیسی غیر از خودش - یک کوئن یا یک اسکورسیزی - روشنگری کند.
با ورود افسانه وودی به عصر درخشان پاریس، ما شروع به تشخیص داستان اجباری می کنیم. با این حال، در ساعت 12 شب چیزی متفاوت از اعدام اوون ویلسون وجود دارد. بیان در سراسر قبل از تسلیم شدن به رویا قابل توجه است. آنچه او در نهایت تسلیم می کند، قابل توجه تر است. این دقیقاً همان چیزی است که ساعت 12 بعد از ظهر را به بهترین کار آلن از زمان قاهره وادار می کند. گیل خود را به اراده ای غیر از اراده خود خفه می کند. او تسلیم می شود. این در کل وجود جایگزین های آلن فوق العاده است. آلن با بی هدفی ناپایدار خود و در عین حال مسئولیت پذیری و تصور کمتر از خود ویلسون (یک آدمک منطقی) را در بر می گیرد. ویلسون از این ویژگیهای پیشرو آلن استفاده میکند و یک افسانه وودی میسازد که بسیار جدید و پسندیده است. چیزی که قبلا هرگز ندیده بودیم.
ظاهر در پاریس عصر درخشان بسیار عالی است، اگر عمر کوتاهی داشته باشد. دالی آدرین برودی برتر از آن چیزی است که شما می توانید تصور کنید و همینگوی یک اغراق درخشان است. به تصویر کشیدن لذت تایید شده از دیدن این افسانه های شگفت انگیز گذشته در چنین رنگی دشوار است. یکی از چیزهایی که میتوانیم به طور مداوم به آلن بدهیم، مهارت بینظیر او در استفاده از داستانهایش برای رنگهای چندوجهی است. در واقع، در ساعت 12 بعد از ظهر سعادت وجود دارد، لذت یکی از ویژگی هایی است که قبلاً شنیده نشده بود. هر چند که ممکن است، منفی بودن او واقعاً دور از دسترس نیست. با بردن ما یک لایه جلوتر به اپوک زیبایی، به نکته او پی می بریم. راضی بودن سخت است. در واقع، حتی تصورات ما از رضایت واقعی نیز گمراه کننده است. زمان ها و ارقام را با روشنایی بی چون و چرا اشباع می کنیم. آلن به ما نشان می دهد که این احساسات عالی تر از پاریس در باران نیست. گفتمان گیل در مورد زیبایی بودن یک شهر، پایان قوی دیگری ایجاد می کند. این است که آلن هک هالیوود (غیر کارکردی) را با نویسنده (صنایع دستی) هماهنگ می کند تا بفهمد که شکوه و عظمت است. کرگدن یک کرگدن است.
نقایصی وجود دارد. آلن چنین شخصیت های خارق العاده بی شماری می سازد و به ندرت از آنها استفاده می کند. خروش او اشتباه اوست. گاهی اوقات، با پیشرفت های خشن یا غیرمنتظره داستان بسته می شود. ساعت 12 بعدازظهر ممکن است 20 دقیقه طولانیتر باشد و یک تصویر برتر، قابل تصور برای پانتئون باشد.
اما آلن یک کار ذهنی، جذابیت و قدرت بیشتر انجام داده است. از بدبینی متعصبانه او دور نمی شود، اما جنبه ای از او را به ما نشان می دهد که هرگز ندیده ایم. کسی که در پوشش تمسخرآمیز نیست. یکی نه غمگین و نه شیطون. این همه ثابت نیست. ساعت 12 شب به طنز او اجازه داد که واقعی باشد. بنابراین شاید ما دائماً وودی را به خاطر حرفه پیچ در پیچش به یاد بیاوریم. از آنجایی که قلهها و درهها وجود دارد، بیشتر موافق هستند که در اینجا ما یک قله عالی و شاید قابل توجهترین آنها را داریم.
جهت دانلود فیلم Midnight in Paris 2011 (نیمه شبی در پاریس) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
"احساس گرایی انکار است - سوگند به حال دردناک... نام این انکار تفکر درخشان عصری است - این تصور اشتباه که یک بازه زمانی متناوب برتر از آنهایی است که در آنها زندگی می کنند - این یک نقص در ذهن خلاق قلبی آنهاست. افرادی که سازگاری با زمان حال را برایشان سخت است.»، صحبتهای پل، محقق شبه، تقریباً نمونهای از فیلم «نیمهشب در پاریس» و موضوع آن است.
این یک مجموعه رام کام است. در پاریس توسط احساساتی ترین افراد وودی آلن. این روایت داستان گیل پندر، نویسندهای ناامید که در هالیوود کار میکند و تلاش میکند انگیزهای برای خاطرهانگیزترین رمانش در پاریس به دست آورد و اینکه چگونه ساعت را به عقب برمیگرداند تا با صنعتگران، روزنامهنگاران و افسانههای خارقالعادهای که پای خود را در پاریس گذاشتهاند ملاقات کند، بازگو میکند. دهه 1920. به هر حال گذشته صمیمانه و جذاب ممکن است در هر صورت بسیار خوب باشد که حال را به خاطر آنچه که گیل در نهایت به آن پی برد، بسیار خوب است.
این یکی از برجسته ترین فیلم های سال و کودک است. این یک اثر جذاب از یک فرد مسن فوق العاده پس از مدتی طولانی است. فیلم با سرعتی مشتاقانه حرکت میکند و هیچ امتدادی برای خستگی در میانه وجود ندارد. اینکه چگونه محتوا بهطور بینقص حال را با گذشته ترکیب میکند و طنین آن در زندگی کنونی اثر شگفتانگیزی است.
و آنها تلاش کردهاند افراد واقعی را دستگیر کنند - چه کسانی بودند و چگونه بودند. ، که ما آنها را منحصراً با مهارت آنها می شناسیم، برخلاف آنچه در واقعیت هستند. ارنست همینگوی، کول واچمن، زلدا و اسکات فیتزجرالد، گرترود اشتاین، پیکاسو، سالوادور دالی، من بیم، لوئیس بونوئل و بقیه کسانی که پاریس را در دهه 1920 خانه خود کردند، پیوسته در محتوا و به طرز عجیبی ترکیب میشوند. همچنین، گیل به یکی از زنان شیک پیکاسو، آدریانا، کشیده میشود که به طرز گیجکنندهای در زندگینامهاش به او اشاره کرده است.
در حال حاضر، گیل بین پرستش پاریس و اشتیاقاش برای ماندن در میان است. در پاریس و شریک زندگی مرفه و تنگ نظرش، اینز، که معتقد است باید مالیبو راحت شود و به نوشتن فیلمنامه برای هالیوود ادامه دهد. در نهایت او میفهمد به چه چیزی نیاز دارد و وقتی فیلم در پایان با یک آشفتگی صمیمانه به پایان میرسد، حرکتی انجام میدهد.
این فوقالعاده است از اوون ویلسون، اسطوره اصلی کمدیهای بیدقت «سر سوزن» . او در نقش گیل که در زمان به عقب و جلو می رود، به شیوه ای محجوب و جالب روی پرده بازی کرده است. کتی بیتس در نقش گرترود استاین همانطور که هر کسی تصور میکند قابل اعتماد است، ماریون کوتیار در نقش آدریانا خیرهکننده است، کوری استول در نقش ارنست همینگوی عالی است، آدریان برودی در نقش سالوادور دالی بسیار سرگرمکننده است.
ریچل ماکادامز در نقش گیل جذاب است. شریک زندگی پرشکوه اینز در حالی که کرت فولر به عنوان پدرش عالی است. مایکل شین در نقش شبه بینش پل بیتس، دو یا سه خط درخشان را بیان خواهد کرد.
به جز یک محتوای عالی، فیلمبرداری بزرگ (داریوش خونجی و یوهان دباس) و موسیقی بنیادی جذاب (استفان ورمبل)، تاثیرگذار تبادلات یکی دیگر از بخش های رضایت بخش نیمه شبی در پاریس است.
"سکس و مشروب. انرژی می بخشد اشتیاق نمایشگاه را می کشد" , "کار هنرمند تسلیم شدن نیست، اما برای یافتن چاره ای برای خلاء از حضور " ، " حسادت می کنم و اعتماد می کنم. این ناهماهنگی ذهنی است" ، "حال همین است. تا حدودی پایین است زیرا زندگی رضایت بخش نیست." "هیچ موضوعی افتضاح نیست با فرض اینکه داستان معتبر باشد، در صورت بی نقصی که نوشته کامل و مشروع است، و در صورت غیرمجاز بودن که صلابت و ظرافت را تحت تنش نشان می دهد"، "به طور کلی طرف کمک را می گیرید. چرا بابا میگوید تو یک کمونیست هستی؟» بسیاری از مبادلات بسیار عالی وودی آلن که با اظهارات آن صنعتگران مشهور پیشین آمیخته شدهاند، نیستند.
در کل، «نیمهشب در پاریس» یک قطعه کار باشکوه است که با پیامی در ذهن شما نقش آفرینی می کند، وقتی زمان حال ناخوشایند می شود، به طور مداوم سعی نکنید در گذشته سرپناهی پیدا کنید، به زندگی فعلی خود ادامه دهید.
خط پایین: بیا، احساسات پرشور پاریس را تجربه کن
جهت دانلود فیلم Midnight in Paris 2011 (نیمه شبی در پاریس) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
بازدید مداوم وودی آلن از اروپا در لندن (مچ پوینت) و بارسلونا (ویکی کریستینا بارسلونا) طول کشید و دو تا از بهترین فیلم هایش را برای مدتی طولانی ارائه کرد. سومین ایستگاه در سفر اروپایی، پاریس است، با ساعت 12 بعد از ظهر در پاریس. آیا برای سومین بار خوش شانس خواهد بود؟ واقعاً همینطور است.
از همان ابتدای فیلم میتوانیم دوستی آلن را برای پاریس ببینیم. صحنه های اولیه مملو از دقایق کارت پستال تصویری است که زندگی ثابت پاریسی را به تصویر می کشد و عملاً تمام کارهای اصلی آلن فیلم را صرف حفظ لذت های زندگی در شهر نور می کنند. بدیهی است که چند صدای مخالف وجود دارد، اما اینها در میان ملودی گم می شوند. ابراز احتیاط؛ صرف نظر از اینکه چندین بار به پاریس رفتهاید یا هرگز از آن بازدید نکردهاید، نیمه شبی در پاریس باعث میشود که به زودی به پاریس بازگردید.
اوون ویلسون قهرمان اصلی پاریسی آلن است که نقش گیل را بازی میکند. مقاله نویس/متخصص محتوای هالیوودی که به وضوح ناامید شده بود، که قبل از تقدیم روح علمی خود به هالیوود، انرژی خود را در پاریس سرمایه گذاری کرد تا به یاد ماندنی ترین کتاب خود را بنویسد. در حال حاضر او بازگشته است و آرزو می کند که ای کاش هرگز آنجا را ترک نمی کرد، اما این بار به همسر مادی گرایش اینز (ریچل مک آدامز) و والدین ستمگرش (کورت فولر و میمی کندی) ملحق می شود.
به زودی. با ورود گیل به پاریس، رابطه او دوباره احیا می شود. او در سطحی بنیادی، فردی صمیمی است که فقط باید در جاده ها قدم بزند، در اغذیه فروشی ها بنشیند و در مورد زندگی در پاریس در دهه 1920 خیال پردازی کند، دوره ای که او آن را سال های درخشان پاریس می داند. پاریس جایی است که گیل به این نتیجه رسیده است که باید از هالیوود فاصله بگیرد و کتابش را تمام کند. اینز که آشکارا از این فکر خسته شده بود، راحتی را در یک زوج آمریکایی پرشکوه، پل (با بازی درخشان مایکل شین) دنبال می کند، یک شبه محقق ستودنی در پاریس برای یک جلسه و سرود مهم دیگرش (نینا آریاندا). پل اینز و گیل را در یک بازدید طوفانی از پاریس شلاق می زند، اساساً به نظر می رسد که به پل اجازه می دهد تا در تلاشی برای خیره کردن اینز، رد اجناس علمی را بچرخاند، تا زمانی که توسط راهنمای گالری که توسط کارلا برونی بازی درخشانی انجام می شود، کاملاً ثابت می شود.
گیل دیگر نمی تواند آن را تحمل کند و بعد از شامی که با شراب قرمز سوخت می خورد، چالش بیرون رفتن را رد می کند و دوست دارد به اقامتگاه بازگردد. در پی گم شدن، گیل توسط یک وسیله نقلیه گیج کننده که در ساعت 12 شب ظاهر می شود سوار می شود و در دهه 1920 به پاریس بازگشت. در طول چند شب، گیل با چیزی روبرو می شود که مدت ها می خواست، یعنی پاریس در دهه 20 رعد و برق. او همچنین انگیزههای علمی و مطالعهای را با صداقت از اف اسکات فیتزجرالد (تاد هیدلستون)، همینگوی صادقانه (کوری استول)، گرترود استاین (کتی بیتس) دریافت میکند و با وقفهای صمیمانه از جانب ماریون کوتیارد باشکوه در نقش آدریاندا، یک مدل مواجه میشود. دوست داشتنی ستارهها، که اساساً و با ظرافت هر صحنهای را که او در آن حضور دارد میگیرد.
ویلسون در نقش گیل، لمس ماهرانه و فریبندهای را به نمایش میگذارد که تا به امروز اغلب در آن چارچوب ذهنی دیده نشده است. او برخلاف آینهها، عجیب بودن آلن را هدایت میکند و به نظر میرسد که کل فیلم را در حالتی گیجآمیز و در عین حال سعادتمند میگذراند. ظاهراً بسیار خوشحالم که یکی دو دقیقه مکث کرد و اجازه داد پاریس بر او غرش کند. صحنه های او با گوتیارد بسیار برجسته و از ویژگی های فیلم است. بازیگران مکمل همگی شخصیت های خود را با انرژی و اطمینان بازی می کنند. چقدر مشروع هستند. من مه آلودترین ایده را ندارم، با این حال بچه ها قابل تماشا هستند.
فیلمنامه آلن کاملاً مستحق برنده شدن در اسکار است، گفتمانی تازه و احیاگر را منتقل می کند که چگونگی سبک ماندن و سبک ماندن را بیان می کند. ، بدون اینکه به باتلاق انتزاعی کشیده شود. آلن تعداد زیادی از مراجع قابل تأیید و علمی را پرت می کند، که (خوشبختانه) برای دنبال کردن آنها نیازی به داشتن مدرک در این چارچوب ذهنی ندارید. آلن از شما درخواست میکند که چند آزادی را در نظر بگیرید و بخشهای خاصی از داستان را بررسی نکنید، مثلاً سفر در زمان، اما وقتی داستان اساساً به همان اندازه جذاب است، جمعیت خوشحال میشوند که برای یک یا دو لحظه مکث کنند. و آنچه را که نمایش داده می شود تصدیق کنید.
این فیلمی از داستان های عاشقانه فراوان، سوار بر دوره های مختلف، مناطق زمانی و بینش است. نیمه شبی در پاریس در نهایت این موضوع را مطرح میکند که مزایای فکر کردن به عقب چیست، در تقابل با عدم توجه به آنچه در آینده است. این را می توان به طور مشابه در مورد حرفه آلن اعمال کرد. به نظر میرسد که ما برای دیدن موجودیهای او و فکر کردن به آنی کریدور، منهتن و مواردی از این قبیل، یک کامیون انرژی سرمایهگذاری میکنیم. شاید ما باید روی کاری که او اکنون انجام می دهد تمرکز کنیم، زیرا بسیار عالی است.
جهت دانلود فیلم Midnight in Paris 2011 (نیمه شبی در پاریس) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
من نباید از نیمه شبی در پاریس لذت می بردم. همه چیزهایی که در من وجود دارد فریاد میزند که آن را دوست نداشته باشم، و من را از تماشای واقعی آن تا همین چند وقت پیش باز داشته است - بدون در نظر گرفتن تعیینهای بنیاد گرانت. من واقعاً به فیلم های وودی آلن اهمیت نمی دهم. کار او بارها و بارها به هر حال ویژگی های برداشت و ناامیدی خودش است، و نتیجه این است که من به جای احترام به کارش، از او ناراحت می شوم. بیشتر از این، صادقانه بگویم، من واقعاً اوون ویلسون را به عنوان یک سرگرم کننده دوست ندارم. من به دلایل نامعلومی گرفتن او را دشوار می دانم. او به نظر من سبک وزن و پوسته پوسته است، از بالا تا پایین بیمار، و در تعداد قابل توجهی از مشاغلش کاملاً حضور ندارد. اما پس از آن، در "نیمه شب در پاریس"، آلن به عنوان رئیس و ویلسون به عنوان ستاره به خوبی با هم کار می کنند. آلن برای بازتولید پاریس در اساساً در دو دوره (هر چند کاملاً به چهار دوره در طول فیلم) سخت کار می کند. پاریس مانند شهری از نورها و در عین حال شهری از رویاها می گذرد. مجذوب می شود؛ ترسیم می کند. همچنین، ویلسون کاملاً با داستان مطابقت دارد.
او نقش گیل پندر، فیلمنامهنویس آمریکایی را بازی میکند که در واقع یک نویسنده تلاش است. او با شریک زندگی خود اینز (ریچل مک آدامز) و دوستانش در حال بازدید از پاریس است. گیل و اینز همکاری نمی کنند. این کاملاً واضح است. چرا آنها با هم هستند تا حدودی یک راز است. او قدم زدن در پاریس را در باران ترجیح می دهد. او به سادگی نیاز دارد که خشک بماند - شاید برداشتی از هماهنگی دردسرساز بین یک بیننده و کسی که ذهن خلاقی ندارد؟ مردم او به او اهمیت نمی دهند - آنها تصور می کنند که او زیر او است. او نیز برای گفتن حقیقت. ابهت بزرگی در مورد آنها وجود دارد که گیل در آن سهیم نیست. او نیاز به آهنگسازی دارد. او در مورد زندگی قبلی، زمانی که پاریس خانه امنی برای روزنامه نگاران و صنعتگران از انواع مختلف بود، خیال پردازی می کند. زمانی که اینز و گیل با پل و تون (همراهان مادام العمر اینز، که گیل اذعان میکند که دقیقاً با او ارتباطی ندارد) کنار هم قرار گرفتند، واقعاً احساس کردم که جذب گیل شدهام. او هدف سرزنشهای تکرار شده توسط پیشفرض «پدانتیک» (این کلمهای است که به درستی مورد استفاده قرار گرفت) بود، که در همه چیز استاد خود پخش میشود. از آنجایی که اینز به طور فزاینده ای جذب روشنفکری پر زرق و برق پل می شود، گیل به طور فزاینده ای از او دور می شود و در اواخر عصر شروع به چرخیدن در پاریس می کند، زمانی که او به طور غیرمنتظره و اسرارآمیز به پاریس دهه 1920 منتقل می شود - چیزی که او آن را درخشان می نامد. سن - جایی که او با مقاله نویسان و متخصصان محبوب - همینگوی، استاین، فیتزجرالد، پیکاسو و دالی در میان دیگران ملاقات می کند. او به تدریج جذب این زندگی و این سن و به خصوص آدریانا (ماریون کوتیار) می شود و شب به شب برمی گردد.
فیلم یک سفر غم انگیز است، اما یک سفر احساساتی است که دلیلی دارد. همانطور که من دوست ندارم فقط آن را بیان کنم، پل درست گفت: "نوستالژی امتناع است - سوگند خوردن از حال دردناک ... نام این انکار تفکر عصر درخشان است - فکر اشتباهی که جایگزین بازه زمانی برتر از زمانی است که فرد در آن زندگی می کند - این یک نقص در ذهن خلاق صمیمانه افرادی است که سازگاری با زمان حال برایشان سخت است." احساسات گرایی نوعی امتناع است. شما واقعاً نمیتوانید با هر یک از نگرانیهای حال از آن دور شوید، صرف نظر از اینکه چقدر مشتاقانه تلاش میکنید. گیل باید آن را درک کند. زندگی او آن چیزی نیست که او معتقد است که باید باشد. افراد اطراف او افرادی نیستند که او در اطراف خود به آنها نیاز دارد. او واقعاً می خواهد با آن مقابله کند. یکی از دانشهای خارقالعادهای که او از طریق رابطهاش با آدریانا در حال توسعه پیدا میکند این است که در حالی که او در دهه 1920 زندگی میکند - سن درخشان او - سن درخشانی دارد که در دهه 1890 است. از این طریق، او سرانجام میفهمد که باید در زمان حال زندگی کند، به این دلیل که صرف نظر از اینکه قبلاً کجا رفته است، پیوسته دوران درخشانی برای فکر کردن و آرزو کردن وجود خواهد داشت، به جز اگر بتواند بفهمد که چگونه برای خوشحالی از اینکه کجا و کی خواهد بود، هرگز نمی تواند واقعاً برآورده شود. سفر خودکشی یک سفر جذاب و جذاب و جالب است.
آلن مرتکب یک خطا شد. حول و حوش تحلیلگری بود که پدر اینز استخدام کرده بود تا بفهمد گیل در حوالی عصر چه کاری انجام می دهد. بدون جدایی از آن، سرنوشت قطعی بازپرس جنایی (که یک فرد بسیار کم سن و سال است) ناخوشایند به نظر می رسید - تلاشی اضافی و بسیار هدفمند و روشن برای تحریک یک پوزخند ناظر. به قدری واضح است که از من هیچ پوزخندی نداشت. من فقط پرسیدم چرا صحنه گنجانده شده است. این نیاز به دلیل قانع کننده را پر کرد. من کاملاً مطمئن نیستم که چرا آلن آن صحنه را ترکیب کرد. فیلم را ضعیف کرد و با نزدیک شدن به پایان، در خاطره بیننده می ماند. با این حال، در کنار آن یک صحنه، این یک فیلم عالی بود. مطمئناً شاید خوشایندترین فیلم ساخته شده توسط وودی آلن باشد که من در هر مقطعی دیده ام. (8/10)
جهت دانلود فیلم Midnight in Paris 2011 (نیمه شبی در پاریس) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
صرف نظر از این که اینطور به نظر می رسد، نیمه شبی در پاریس اساساً در مورد شناخت برخی از متخصصان دهه 1930 یا تقدیر از شهر پاریس نیست، نیمه شبی در پاریس تحلیلی از بورژوازی، عدم مکاتبات، خود محوری و تنگ نظری است. علاوه بر این، درباره مردی است که در آن «دنیا» جایی ندارد. قبل از شروع ملاحظاتم در مورد فیلم، باید بگویم که من هیچ سرنخی در مورد اینکه چرا بسیاری از افراد اوون ویلسون را تحقیر می کنند و می گویند که نمی توانند او را تحمل کنند، ندارم! من اوون ویلسون را دوست دارم! من او را دوست دارم و او یکی از دلایل من برای تماشای نیمه شبی در پاریس بود، زیرا من طرفدار وودی آلن نیستم و تا به اینجا چند فیلم او را دیده ام. سالها قبل، زمانی که ویلسون در یک فیلم فعالیتی، پشت خطوط دشمن بازی کرد، یک بار دیگر، افراد گفتند که او وحشتناک است، اما معتبر نیست (اگر از من بپرسید) به هر حال... ساعت 12 بعد از ظهر در پاریس شاید باشد. یکی از عجیبترین فیلمهایی که تا به حال پیدا کردهام به شکلی مثبت و تکاندهنده مرا به یاد فیلمهای بونوئل مانند Le Charme Discret De la Bourgeoisie انداخت. من متوجه نشدم که آلن این کار را عمدا انجام داده یا نه هنوز چه اتفاقی، لوئیس بونوئل ساخته شده در فیلم Midnight in Paris وجود دارد! در نقطه ای که یک چرخ دستی به نام می خواهم را دیدم، به همان شکلی که افراد دیگر، نمی توانستم درک کنم که براندو آنتاگونیست است تا اینکه بعد از فیلم به آن فکر کردم. نیمه شبی در پاریس چیزی شبیه به هم نیست، هرچند قابل مقایسه باشد. اینز «شرور» نیمه شبی در پاریس است! او به شریک زندگی خود اهمیت نمی دهد، به او ارزش نمی دهد، "او را مانند یک کیسه حمل می کند". او بچه گانه، خود محور است. او در مورد رضایت شریک زندگی خود فکر نمی کند، او خود را به طور مداوم برآورده می کند! او به گیل کلاهبرداری می کند، با توجه به این واقعیت که او باید انجام دهد، با توجه به این واقعیت که او باید یک "ماجراجویی" داشته باشد. به نظر می رسد که به احتمال زیاد، این به شدت در مورد زندگی جنسی آنها در هنگام ازدواج فکر می کند! او یک خانم جوان ویران شده از خانواده متوسطش است. او با مادرش برای خرید بیرون می رود (اشاره به خانم های عاشق خرید؟) ما او و خانواده اش را در حالی که به طور کلی در حال انجام یک عمل هستند می بینیم. به هر حال به روشی ضد عامل. بورژوازی متشکل از "لذت بردن مداوم از هستی است، این همان چیزی است که فکر می کنم فیلم سعی دارد به ما بگوید. بر این اساس، این زوج شبیه زوج های قبل از طلوع نیست! در حالی که گیل در حال صحبت است، اینز عموماً مشغول است. با دنبال کردن چیزی، او به او گوش نمی دهد، زیرا به او اهمیت نمی دهد. پل، یکی از همراهان اینز، فردی دانشمند است، ممکن است یک شبه دانشمند باشد (من هرگز خط باریک را مرتب نکرده ام. بین این دو)، هر چند به نظر می رسد که او مرد عاقلی است، این واقعیت است. صحنه ای وجود دارد. گیل چند ترکیب را رمزگشایی می کند و پل (همچنین اینز) پایین می آید! می دانید، در فیلم Midnight in Paris های جنگی، در یک منطقه، یک بچه ضعیف وجود دارد که دائماً توسط سایر جوانان مورد ضرب و شتم قرار می گیرد.سپس در اثر شگفتی با یک متخصص آشنا می شود، متخصص او را برای نبرد آموزش می دهد و در پایان، بچه به .ss آنها لگد می زند!آن صحنه نقاشی در ساعت 12 شب در پاریس برای من چنین احساسی دارد، گیل با آن دنیا جایی ندارد، جهان اینز، جهان اینز خانواده، جهان مشترک در حال حاضر، آلن ورودی "دنیای دیگری" را به گیل باز می کند. نجات از آن زندگی! در واقع، حتی متخصصان در گذشته به گیل بیشتر از شریک زندگی او احترام می گذارند! آدریانا... چه خانمی! او یک خانم فوق العاده غالب است، او یک خانم مانند یک خانم است، با این حال او به گیل "گوش می دهد"، او اغلب به گیل فکر می کند، او مثل شریک زندگی اش به او اذیت نمی شود و مثل یک بچه با او صحبت نمی کند! اینز یک بانوی جوان تنبیه کننده است، او یک دختر است، آدریانا یک "مونث" است. با احترام به شخصیت های قبلی، یک دستاورد باورنکردنی دیگر، بدون اغراق، بدون انیمیشن مانند شخص و بدون ثانیه پوچ! در هر صورت، نقص اصلی، آلن نمی تواند گذشته را به طور موثر ببندد، او فقط آن را "ترک" می کند. بیایید درباره خانواده اینز بحث کنیم. مادرش از قدم زدن در باران متنفر است، زیرا او مانند سایر افراد معمولی بیش از حد پر زرق و برق است. آنها عموماً معتقدند که باید یک عمل انجام داد، هر چند به طور مداوم! چیزی که آنها به آن فکر نمی کنند یا به آن اهمیت نمی دهند دیگران از جمله شریک زندگی دخترشان است! وقتی حدس میزنند که گل میخها گرفته شده است، به نظافتچی خانه مشکوک میشوند، از خدمتکار متنفرند و مهمتر از همه، وقتی گیل استنباط میکند که باید جدا شود، پاسخ او این است: "در اینجاست!" او گریه نمی کند، سعی نمی کند جلوی او را بگیرد، احساس ناراحتی نمی کند، زیرا او حتی به این موضوع توجه نمی کند! چرا؟ او نیازی ندارد که خودش را ناامید کند. متعاقباً، ساعت 12 شب در پاریس با توجه به چیزی که تایتانیک نتوانست آن را انجام دهد غالب است! علاوه بر این، یک خانم جوان دیگر وجود دارد، خانم جوان سوم، او یک خانم فروشنده است. گیل او را ملاقات میکند، او ترجیح میدهد در باران قدم بزند (دریافت؟) او بیش از حد خیالباف است که احتمالاً واقعی باشد و همزمان ممکن است بیش از آن اصیل باشد که هرگز یک فانتزی باشد. او مثل اینز نیست همانطور که مثل آدریانا نیست. در پایان، او و گیل قدم می زنند. صرف نظر از این که آیا این آخرین کلمهای است یا نه، پیامی که در پشت آن وجود دارد شایسته گفتن است!
جهت دانلود فیلم Midnight in Paris 2011 (نیمه شبی در پاریس) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
در 100 سال هفدهم، متخصصان سوئیسی بیماری دیگری را متمایز کردند: غمگینی، یک نوستالژی وسواسی که باعث میشد افراد مضطرب به عناصر محیطی خود علاقهای نداشته باشند و برای گذشته آسیب ببینند. نوستالژیکها با تریاک، سیفون و امولسیونهای گرم درمان میشدند، اما برای جنگجویان اجیر سوئیسی که در ارتشهای ناآشنا خدمت میکردند بهترین راه حل آزادی سریع و قدم زدن در کوههای آلپ بود.
نوستالژی هیچیک از آنها را از دست نداده است. توانایی های مرگبار آن، با این حال این احتمال که اکنون باید پاک شود، عجیب و حتی بی شرمانه به نظر می رسد. شیوه زندگی سریع کنونی ما مملو از خطر، استرس و خلأ تلقی می شود. این چیزی نیست، در کل، شبیه به زمان های گذشته، که به طور کلی به نظر می رسد بسیار خارق العاده است، دقیقا به این دلیل که شما می توانید هر چیزی را که رویاهای خود را در مورد زندگی عالی می بینید، به آنها فرافکنی کنید، اگر فقط با این وجود، بدیهی است که هیچ استفاده ای وجود ندارد. در نوستالژیک بودن برای روزها در حالی که حسرت گذشته به عنوان یک نقص مرگبار در مقابل یک فضیلت تلقی می شد.
در هر صورت، این کاملا طبیعی است که آرزو کنیم ای کاش راه حلی برای مواجهه با زندگی در یک دوره جایگزین در ساعت 12 بعد از ظهر در پاریس، فیلمی که وودی آلن نامگذاری شده برای اسکار، نویسندهای امیدوار با این آرزو موافقت میکند که او را به پاریس در دهه بیست میفرستند، زمانی که دانشمندان آمریکایی در کرانه چپ غیرمتعارف سوارهای راحت میرفتند و به مهمانیهای گرترود استاین میرفتند. که آنها را "نسل گمشده" نامید.
سفرهای شبانه گیل (اوون ویلسون) او را از شریک زندگی ثروتمندش و پدر و مادر شوهرش که تنها پس از چند روز اقامت در پاریس، در آرزوی دیدن هستند، دور می کند. به خانه برای کالیفرنیا بروید زمانی که گیل پیادهروی طولانیمدت در باران را توصیه میکند، اینز (ریچل مکآدامز) دیگر نامزد او، ناهار را در غذاخوریهای لوکس میخواهد. زمانی که گیل در مورد اقامت در انباری پاریسی با پنجره ای خیال پردازی می کند، اینز به او یادآوری می کند که خانه ای در کنار اقیانوس مالیبو انتخاب کرده اند.
به غیر از یک شهر بدنام، یک مقاله نویس متواضع، یک زوج سردرگم و تبادل مغزی، ساعت 12 بعد از ظهر در پاریس یک علامت تجاری دیگر آلن دارد: یک شبه دانشمند اسفناک. پاول (مایکل شین) دگماتیست شلوارهای باهوش به همراه معشوقه اش دیتی (نینا آریاندا) از این منطقه دیدن می کند. از او برای سخنرانی در سوربن استقبال شده است، به هر حال، پل متخصص واضح همه چیز، از مونه گرفته تا رژیم باستانی، ظاهراً شانس همیشگی کارگردانی یک اینز خیرهکننده و یک گیل ناامید را در اطراف شهر دارد. در موزه رودن، او حتی میخواهد که دستیار (با بازی کارلا برونی) سابقه تخصص او را نداند. علاوه بر این، در قلعه ورسای، او دلیل رمان گیل را که به صاحب یک مغازه احساساتی بودن تثبیت می کند، از بین می برد. امتناع از حال دشوار و نام این خطا تفکر سنی درخشان نامیده می شود - فکر اشتباهی که یک دوره زمانی متناوب برتر از زمانی است که فرد در آن زندگی می کند. این یک نقص در ذهن خلاق قلبی افرادی است که برایشان سخت است. خود را با زمان حال وفق دهد. به طور موجه، گیل سازگاری با پل را چالش برانگیز میبیند و یک روز بعدازظهر، در پی یافتن دلایل خود، در راه خود گمشده برمیگردد به اقامتگاه. در ساعت 12 بعد از ظهر، یک وسیله نقلیه عتیقه از آنجا عبور می کند و او به یک مهمانی شبانه به سبک دهه بیست در سازمان کول واچمن، اسکات و زلدا فیتزجرالد و ارنست همینگوی منتقل می شود. حمل و نقل فوری مسحور همان چیزی است که بسیاری از عصرها تکرار می شود. گیل کتابش را توسط گرترود استاین ارزیابی میکند، با سالوادور دالی بحثی رویایی دارد و به لوئیس بونوئل فکر میکند تا فیلمی درباره بازدیدکنندگان معمولی که در یک گردهمایی عصرگاهی گرفتار شدهاند (بونوئل دلیل اینکه چرا آنها به سادگی بلند نمیشوند و ترک).
متخصصان و مقاله نویسانی که گیل با آنها ملاقات می کند اختراعات ذهن خلاق او و ما هستند. آلن باعث میشود که آنها را با تعمیمها وفق دهند: پیکاسو یک زنساز است، همینگوی یک جوینده ماچو کوزه است، گرترود استاین یک مرغ مادر برای استادان خلاق است. جای تعجب نیست که گیل با تأمل می گوید که آنها دقیقاً شبیه به تصور او هستند.
این احساس گیل با شخصیت هنرمند متوالی آدریانا (ماریلون کوتیار) است که در پایان او را به دنیای واقعی بازمی گرداند و باعث می شود آدریانا رویای La Beauty Époque را در سر می پروراند، زمانی که پاریسی ها سوار کامیون های اسب می شدند و تولوز-لوترک، گوگن و دگا در ماکسیم با هم معاشرت می کردند. در هر صورت، در نهایت، آنها احساس میکنند که سنشان فاقد تخیل است و آرزو میکنند که آرزو میکردند در دوران رنسانس زندگی میکردند تا بتوانند با هر ظاهری از میکل آنژ نقاشی میکردند.
شاید پل ناخوشایند این کار را کرده بود. یک نکته بعد از همه تفکر درخشان در سنین مطمئناً می تواند خفه کننده باشد. وودی آلن، اگر کسی، باید آگاه باشد، زیرا به نظر می رسد فیلم های او به طور کلی در برابر بزرگان گذشته او ارزیابی می شوند. با این حال، ساعت 12 شب در پاریس خسته کننده نیست. فیلم دمدمی مزاج، عاقلانه، صمیمانه و در واقع به طرز باشکوهی نوستالژیک است. با در نظر گرفتن همه چیز، در حالی که به نظر میرسد آنهایی که بدون زندگی کنونی برای گذشتهای پیچیدهتر انجام میدهند، حاکم هستند، آلن به ما اجازه میدهد تا در واقعیتی ناپدید شویم که در آن حوصلههای انتقادی چندان متفاوت نبودند.