🌸 دانلود فیلم Beasts of the Southern Wild 2012 (هیولاهای جنوب وحشی)

هیولاهای جنوب وحشی 2012 (به انگلیسی: Beasts of the Southern Wild) یک فیلم درام و محصول 2012 کشور آمریکا, کانادا, بوده و شما میتوانید برای دانلود فیلم هیولاهای جنوب وحشی 2012 دوبله فارسی روی لینک هایی که برای دانلود در صفحه می بینید اقدام کنید. داستان فیلم به این صورت هست که این فیلم داستان دختر 6 ساله به نام «هاشپاپی» را روایت می کند، که با پدرش در حاشیه «می سی سی پی» زندگی می کند، این دختر همیشه چشم انتظار مادرش است اما در یک روز تصمیم می گیرد از خانه فرار کند و به جستجوی مادرش بپردازد….

این فیلم به کارگردانی Benh Zeitlin, ساخته شده‌ است. برای دانلود مستقیم هیولاهای جنوب وحشی 2012 یا دانلود دوبله فارسی فیلم Beasts of the Southern Wild 2012 تنها کافیست کیفیت فیلم مورد نظر را انتخاب کرده و گزینه دانلود را بزنید. فیلم ‌نامه این فیلم را Quvenzhané Wallis, Dwight Henry, Levy Easterly, Gina Montana, Lowell Landes, Pamela Harper, Amber Henry, Jonshel Alexander, Nicholas Clark, Joseph Brown, نوشته ‌اند. همچنین اگر قصد دانلود هیولاهای جنوب وحشی 2012 زیرنویس فارسی با کیفیت 480p را دارید روی کیفیت مورد نظر کلیک کنید.

بازیگران Quvenzhané Wallis, Dwight Henry, Levy Easterly, Gina Montana, Lowell Landes, Pamela Harper, Amber Henry, Jonshel Alexander, Nicholas Clark, Joseph Brown, در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند. نسخه های دیگری از این فیلم هم مانند دانلود فیلم سینمایی هیولاهای جنوب وحشی 2012 دوبله فارسی در پینک فیلم موجود هستند و تنها کافیست بر روی گزینه دانلود فیلم هیولاهای جنوب وحشی 2012 کلیک کنید. همچنین اگر قصد دانلود Beasts of the Southern Wild 2012 720p را هم دارید پینک فیلم بهترین مکانی هست که میتوانید از آن برای دانلود فیلم استفاده نمایید.

رده سنی فیلم هیولاهای جنوب وحشی 2012 PG-13 بوده و قبل از دانلود فیلم هیولاهای جنوب وحشی 2012 باید گفت تماشای این فیلم برای افراد زیر PG-13 سال مناسب نیست! این فیلم در ژانرهای درام, فانتزی, بوده و محصول کشور آمریکا, کانادا, هست. زبان اصلی فیلم هیولاهای جنوب وحشی 2012 انگلیسی, بوده ولی ما در پینک فیلم دانلود فیلم هیولاهای جنوب وحشی 2012 دوبله فارسی را هم برای شما امکان پذیر کردیم. اگر قصد دانلود فیلم Beasts of the Southern Wild 2012 را دارید باید این را هم اضافه کنیم که امتیار IMDB فیلم هیولاهای جنوب وحشی 2012 7.2/10 از 10 می باشد.

هیولاهای جنوب وحشی داستان دختر 6 ساله به نام «هاشپاپی» را روایت می کند، که با پدرش در حاشیه «می سی سی پی» زندگی می کند، این دختر همیشه چشم انتظار مادرش است اما در یک روز تصمیم می گیرد از خانه فرار کند و به جستجوی مادرش بپردازد…
Hushpuppy شش ساله در مواجهه با سلامتی پدر خونگرم و محو شدن یخ های یخی اش ، که باعث هجوم به جامعه بی نظیر bayou او شده و شفق های باستانی را آزاد می کند ، باید راه های شجاعت و عشق را بیاموزد.
هوشپاپی دختر شش ساله با دل و جراتی است که با پدر خود وینک در دلتایی واقع در لبه دنیا زندگی می کند.وقتی وینک با بیماری اسرارآمیزی روبرو می شود همه چیز به هم می ریزد،دمای هوا بالا می رود و یخها آب می شوند و ارتشی از موجودات ماقبل تاریخی آزاد می شوند.از طرفی هوشپاپی در جستجوی مادر گمشده خود است و...

جهت دانلود فیلم Beasts of the Southern Wild 2012 (هیولاهای جنوب وحشی) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.

اولین ساخته Benh Zeitlin، تهیه کننده مستقر در نیواورلئان، یک فیلم پراگماتیست ایده آل است که به قدری ناسازگار، جذاب و سرشار از ذهن خلاق است که آنها را غش کرده است. با تمجیدهایی از جمله جایزه شگفت‌انگیز هیئت داوران در ساندنس، علاوه بر جایزه بهترین فیلم دیگر در جشن فیلم کن امسال، تا دو ماه دیگر، اگر تعداد زیادی از نام‌گذاری‌های بنیاد را مشخص نکند، من کاملاً شوکه خواهم شد. با این حال در آن مرحله یک بار دیگر، هیولاهای جنوب وحشی غیرقابل انکار چیزی فراتر از دو یا سه نفر از افراد درخشان به نام اسکار است. Zeitlin و عموماً بازیگران و تیم فوق‌العاده‌اش به دنبال قلب شما هستند.

بر اساس یک بازی فازی توسط همکار مقاله‌نویس لوسی علیبار، هیولاها دنیای غیرمعمول یک بانوی جوان شش ساله با استعداد به نام Hushpuppy را دنبال می‌کنند. (Quvenzhané Wallis)، زندگی در فقر رقت بار در یک منطقه ایده آل و کلی، منطقه محلی را که با محبت به عنوان "حمام" شناخته می شود، محدود می کند. این یک منطقه محلی از افراد غیرمعمول غیرمعمول، از جمله پدر خشن وینک (دوایت هنری) در اختیار دارد، این یک ویژگی است که هیچ کس در مسیری غیرمنتظره در لوئیزیانا قرار دارد. چه حوزه ای از حال باشد، چه آینده یا مبهم، منطقه بشردوستانه محلی نزدیک به لبه مخاطره آمیز یک رویداد فاجعه بار غیرقابل انکار، طوفان استوایی کاترینا است. این خطر باعث نمی‌شود که ساکنان در یک زندگی ساده و شاد زندگی کنند، در قایق‌های خانه‌سازی بداهه در وان بچرخند، ماهی‌گیری کنند، مشروب بنوشند و در شهر تضمین شده خود دیوانه شوند. آنها نمونه ای از احساس مقاومت و فرصت هستند که در کتاب جاودانه کودکان موریس سنداک، جایی که چیزهای وحشی هستند (و به شکلی کمتر، تحول فیلم) یافت می شود. در واقع، اگر چیزی آنها را وحشت زده کند، این افسانه های قدیمی Aurochs است - یک قبیله خوک قدیمی که در طول عصر یخبندان در این سرزمین پر پیچ و خم می شدند. با رویدادهای فاجعه بار و انحراف خطرناک جوی، جانوران به خوبی می توانند سر وحشتناک خود را پشت سر بگذارند.

در حالی که داستان ممکن است جزئی و تصادفی باشد، هیولاها به دلیل احساس روح منطقه و لطیف بودن آن رانده می شوند. رابطه بابا و دختر همه چیز به من کمک کرد تا حرکت صمیمانه گربه شیر فرمانروای دیزنی را به یاد بیاورم، با این شانس که هاشپاپی و چشمک به شدت شبیه سیما و موفاسا هستند. دختر جوان می‌خواهد محدودیت‌های کوچک خود را به چالش بکشد، رعد و برق خود را توسعه دهد و ردیابی کند، در حالی که پدر ناتوانش به طور غیرفعال در بال‌هایش نگاه می‌کند، برای بیان غرور و زاری عمیق خود که دیگر مهم‌اش نمی‌توانست آنجا باشد تا ببیند. هیولای فوق‌العاده‌ای که این زوج خلق کرده‌اند.

این تاییدی خارق‌العاده است که فیلم هرگز بیش از حد فیگوراتیو نمی‌شود یا به ارزیابی دقیق چشم‌اندازها برای افزایش دمای زمین تبدیل نمی‌شود. در شرایطی که همه چیز برابر است، Zeitlin با زدن طناب نزدیک به خانه توجه ما را به خود جلب می کند. با این حال نمایشگاه ها منتظر هستند. والیس در زمانی که او تنها 5 سال داشت، نزدیک‌ترین چیزی است که از زمان اعدام آیدا محمدخانی در اولین فیلم بادی سفید جعفر پناهی، رئیس جمهور ایران، به بی‌عیب و نقص زندگی دیده‌ام. او واقعاً به عنوان یک بچه کار نمی کند، او یک جوان است، با تمام بی تقصیر و علاقه ای که همراه آن است. احساس دنیای واقعی و ارتباط توسط Zeitlin و تیمی که تعداد زیادی از مردم محلی نیواورلئان را به تصویر می کشد گسترش می یابد، چیزی بیشتر از دوایت هنری تکان دهنده غیر سرگرم کننده در نقش وینک، که به عنوان سرپرست در یک مغازه نان فروشی نزدیک به این شهر پیدا شد. دفتر آفرینش.

اگرچه همبستگی‌ها با استفاده ترنس مالیک از صحنه به‌عنوان شخصیت بسیار زیاد است، زیتلین فهمیده است که چگونه قهرمانانه‌ترین کاری را که یک مدیر نمایش می‌تواند انجام دهد، یعنی ساختن یک فیلم به‌طور قابل احترامی غیرقابل طبقه‌بندی، انجام دهد. مؤلفه‌هایی از طنز در جامعه باتلاق‌های پرخاشگر وجود دارد که با بدبختی فوق‌العاده، رویا و تا حدودی نفرت عادی همراه است. با موسیقی خالدار Cajun توسط Zeitlin و Dan Romer که روح اثیری تابش شده از فیلم‌برداری فوق‌العاده کنجکاو دستی بن ریچاردسون را پس از نماها افزایش می‌دهد، این ذهن خلاق دست‌نخورده است. Magnificence and the Monster، و یکی از بهترین های سال.

نظرسنجی های بیشتر را در www.366movies.com بیابید.

یک بچه کوچولو با پدرش در یک منطقه کوچک محلی زندگی می کند که از بقیه دنیا توسط یک خاکریز جدا شده است. این زوج (در کنار سرنشینان مختلف) به جای فرار در هنگام نزدیک شدن یک طوفان عظیم، می مانند تا از زندگی غرق شده خود در هیولاهای عظیم بن زایتلین، یعنی Monsters of the Southern Wild بهره ببرند. این فیلمی است درباره اشتیاق و عشق و استقامت، درباره رویاها و سازگاری. این توسط یک اعدام انتخاب شده توسط اسکار توسط کوونژانه والیس جوان، که فیلم در اطراف او قرار می گیرد و به عنوان صدای فیلم پر می شود، لنگر انداخته است.

سگ کوچولو هاش (والیس) با این حال شش ساله است. مادرش رفته است (پدرش به او می گوید که مادرش به آب رفته و شنا کرده است)، بنابراین او با پدرش، وینک (دوایت هنری) زندگی می کند، که رفتاری سریع و فقیر و رو به افول دارد. سگ کوچولو ساکت و ساکنان اطراف در چیزی زندگی می کنند که اساساً ناپاک است (او و پدرش در "خانه های" مختلفی زندگی می کنند)، با این حال به نظر می رسد همه احساس می کنند که در جایی که هستند، از دنیای اجتماعی فرضی بیگانه شده اند و احساس می کنند که در موقعیت خوبی قرار دارند. تکه ای از آن منطقه محلی در حمام به نام گرم خود توجه ویژه ای به یکدیگر دارد و شادی را تقریباً در همه چیز دنبال می کند.

طوفانی نزدیک می شود. در نظر گرفته شده است که عملاً معادل کاترینا باشد، قبول دارم، اگرچه به نام آن اشاره نشده است. متخصصان حاضر می شوند و یک تسویه اجباری را سازماندهی می کنند. یک زوج، از جمله کوییت پاپ و چشمک، به هر حال پشت سر می‌مانند و از طوفان نمی‌ترسند. آنها شب را در حمام/قایق خود، محافظت شده از اجزاء، می گذرانند. وقتی صبح می‌رسد، آب به‌طور چشمگیری بالا آمده است. صادقانه بگویم، به سختی می توان آن را به پایان رساند. دارای ویژگی های افسانه ای است که مرز بین دنیای واقعی و ذهن خلاق را پنهان می کند. آموزگار جامعه، خانم باثشبا (جینا مونتانا) برای بچه‌های خردسال توضیح می‌دهد که پوشش‌های یخی قطبی در حال مایع شدن هستند، که باعث می‌شود آب بیشتری به سمت جنوب حرکت کند، و گاهی اوقات حمام و اطراف آن یا زیر آب می‌روند یا توسط نمک خراب می‌شوند. در داخل آب، که همه به سطل لگد می زنند. او همچنین به تیم ساده لوح خود اشاره می کند که نرم شدن، هیولاهای پیری به نام auroch را از ندامتگاه های یخی آنها آزاد می کند، و گفت که حیوانات در زمین سرگردان خواهند شد تا با مردم و غیره جشن بگیرند. خانم باثشبا برخلاف چشمک و توله سگ آرام، فرد مطمئنی نیست.

جنگ شدیدی بین پدر و دختر وجود دارد. وینک به وضوح معتقد است که باید برای جوان خود کار خوبی انجام دهد، او تنها می ماند تا از او مراقبت کند، با این حال او یک الکلی است، و در عین حال مضر است. در زمانی که او برمی گردد، به طور قابل توجهی عصبانی تر و ناامیدتر می شود و تمام پرس و جوهای دختر کوچکش را رد می کند. به سرعت مشخص می شود که وینک به طور قابل توجهی بیشتر از آنچه که در ابتدا ظاهر شد محو شده است.

انسان در برابر خود، انسان در برابر طبیعت، انسان در برابر انسان (جوان)، انسان در برابر انسان (حکومت). هیولاهای جنوب وحشی که توسط سگ کوچولو آرام توصیف شده است، ما را مستقیماً به زندگی او می برد، وجود یک بانوی جوان که با تجربه بزرگترها از بند خارج شده است. او روی پدرش تاکید می کند، به خصوص وقتی که او را مبهوت می کند، اما در جایی که مهم است، قاطعانه می پذیرد که پدرش به طور مداوم از او محافظت خواهد کرد.

نکته واقعی فیلم - طوفان عظیم - به طور بی عیب و نقصی با داستان auroch های آینده; آیا آنها می گویند که آنها واقعی هستند، یا در رویاهای توله سگ آرام زندگی می کنند؟ دست استاد Zeitlin به ما قدرت می دهد تا بپذیریم که هر دو قابل تصور هستند. او در آرزوی آنها است که توسط مربی اش مطلع شده است، و آنها وجود دارند، با اطلاع از نقض طبیعت در حمام. نمایش صداهای قوی و عظیم، فیلم‌برداری شده توسط بن ریچاردسون (که جایزه ساندنس را برای کارش در اینجا برنده شد)، خارق‌العاده است، و تنها یکی از بی‌شمار هیولاهای جنوب وحشی قوی، هوشمند و عمیق است.

والیس لنگر آن است. بسیار است که از یک خانم جوان که در زمان فیلمبرداری صحنه هایش فقط پنج سال داشت درخواست کنیم که یک فیلم کامل حول محور دیدگاه های او را منتقل کند، با این حال او بسیار عالی، بسیار غم انگیز، بسیار - بله - شایان ستایش است. معجزه معصومانه او هیچ نشانی ندارد، زیرا او مطمئناً یک جوان - و همچنین یک سرگرم کننده تمرین نشده - است، اما با کار متقاعدکننده و دوست داشتنی انجام می شود. او به خوبی شایستگی وظیفه خود را دارد، جوان ترین در هر مقطعی که بهترین سرگرمی انتخاب شده است.

"قبلا یک هاشپاپی بود و او با پدرش در وان حمام زندگی می کرد." به این ترتیب اولین باری که بن زایتلین در راس هیولاهای وحشی جنوبی قرار گرفت، یک فانتزی خلاقانه مبهم، افسانه، غنی، جادویی، یک چشم انداز پیشگویانه فاجعه آمیز، یک نگاه بد به آنچه قبلا بود و یک اغوای امیدوارکننده برای نفوذ نوع بشر است. تحت تاثیر قرار دادن جهان برای بهبود اوضاع، با دور از ذهن ترین افسانه ها: یک بانوی جوان هشت ساله که دنیا را به عنوان یک مکان تضعیف کننده و گذرا نمی بیند، امتناع که منجر به نجات واقعیت او می شود. فقط به طور خلاصه شاید با این حال چه ثانیه ارزشمند است. Monsters of the Southern Wild ما را به یک آمریکای مبهم می برد که در به خاطر سپردن آن ناکام مانده است، جهانی از فقر و پوسیدگی، که واقعاً توسط یک خاکریز قوی از دنیای مدرن پیشرفته ای که می شناسیم جدا شده است. به هر حال، این جهان نیز مملو از گرما و عشق و لذت زندگی است، مملو از افرادی است که به یکدیگر اهمیت می دهند. با این وجود، Zeitlin در اینجا طرح بازگشت به ریشه ها را گسترش نمی دهد، این قضاوتی در مورد سبک زندگی پیشرو نیست، بلکه جشنواره ای از نوع بشر است، جایی که کمترین پیش بینی را داشته باشید. یک فانتزی، در واقع، هر چند که همه ما ترجیح می‌دهیم باور کنیم.

جانوران وحشی جنوبی فیلمی از تفاوت‌ها است. با تصاویری طبیعت گرایانه از پوسیدگی و نیاز، دنیایی پر از خاک در نمای نزدیک، مکانی که نمی‌خواهد بچه‌ای در آن زندگی کند. اما به زودی به جشنی تبدیل می‌شود، افراد شادی که زندگی خود را می‌ستایند. شادی غیر قابل مقاومتی که هیچ ناظری را بی عیب و نقص باقی نمی گذارد، به طرز سرخوشانه و شدیدی به شما داده شده است. Zeitlin در واقع از دوربین دستی استفاده می‌کند، اما آنچه که به دنباله‌ی اولیه حال و هوای غم‌انگیز و همچنین احساس غیرقابل پیش‌بینی بودن این آغاز پایان را می‌دهد، در حال حاضر نشان‌دهنده وجودی است که در میان این دانه‌ها و از ناکجاآباد همه نمادهای واضح می‌گذرد. پر از انرژی زندگی است که دوربین را نمی توان ثابت نگه داشت. حتی قبل از شروع اعتبارات اولیه همه چیز وجود دارد.

اما به همین ترتیب نمی تواند آزمون زمان را تحمل کند. طوفانی در راه است که همه چیز را خواهد شست و در هر صورت وقتی آب فروکش کرد با پلیس، نمایش جنگ روانی در برابر عبور آب‌ریزها را نمی‌توان در محدوده مناسب نگه داشت. آب نمک کار خود را کرده است، هیچ چیز مشابهی نخواهد بود. طوفان به همین ترتیب چهار هیولای قدیمی و عظیم را آزاد می کند که ما برای اولین بار آنها را در یخ قطب جنوب می بینیم، یخی که Hushpuppy می بیند که به طور مشابه با شروع طوفان متلاشی می شود. همه چیز تداعی می شود، بارها و بارها می شنویم، اسراف و نیاز، حل شدن یخ ها و نابودی این نقطه به نام غسل، زندگی، زوال، آغاز، پایان. هیولاها مانند چهار سوار پایان جهان، زمین را در هم می کوبند، اما به محض اینکه ظاهر شوند، مجبور می شوند به دور خود برگردند، با توجه به عزم و بی گناهی یک قهرمان هشت ساله.

هیولاهای جنوب وحشی اوست: Quvenzhané Wallis یکی از مهم ترین نمایشگاه ها را در مدت زمان طولانی ارائه می دهد. ترکیبی از همبستگی و کمبود، بی‌عیب‌بودن و بصیرت، کنترل خود و لجبازی فیلم را دقیقاً بر این اساس می‌رساند که این ویژگی‌ها هیولاهای وحشی جنوبی را به طور کلی توصیف می‌کنند. در واقع، این یک دنیای پژمرده است، در واقع، تمام سیاره ما به سمت نابودی پیش رفته است، در واقع، نیازمندی های عظیمی وجود دارد و پدر وحشی، اغلب دور و بیمار مرگبار، ممکن است این تصور را نداشته باشد که کمک زیادی کرده است. هیچ یک از افراد دارای روحیه خوب به جز بزرگسالان به طور کلی ناکافی این کار را انجام نمی دهند. با این حال، همان طور که هاش‌پاپی این راه را تصدیق نمی‌کند که بدون شک همه چیز به سراشیبی می‌رود، حمام ناپدید می‌شود، پایان نزدیک است، فیلم بن زایتلین نیز چنین است. در صورتی که یک خانم جوان بتواند هیولاهای قدرتمند را متوقف کند، چرا ما نتوانستیم جلوی نابودی را که خودمان شروع کرده ایم بگیریم؟ علاوه بر این، چرا از خودمان، با یکدیگر، با اندکی «همسایه‌ات را دوست بدار» شروع نکنیم؟

بدون سوال، به نظر می‌رسد که پیامی نسبتاً آلویی است، با این حال فیلم آن را با این همه انتقال می‌دهد. قابل اعتماد است و هرگز رد نمی کند که این شانس ها علیه ماست، که بازتاب می دهد. Monsters of the Southern Wild تصویری طبیعت گرایانه از یک دنیای در حال نابودی و یک فانتزی خلاقانه است که در آن خانم های جوان هیولاهای وحشی را شکست می دهند و بشریت بر نابودی پیروز می شود. در واقع، زمانی که ما در کل فانتزی‌ها را جمع می‌کنیم، شاید لازم باشد آن را به خاطر بیاوریم. علاوه بر این، آیا در آن زمان جهان واقعاً نقطه وحشتناک تری بود؟ گشت و گذار در مناطق فراموش شده لوئیزیانا و گشت و گذار به چند بینش دیرینه: هیولاهای وحشی جنوبی به هیچ وجه شگفتی را بازگو نمی کند - این نیز یکی است.

http:/ /stagescreen.wordpress.com/

با این حال آخرین باری که هیولاهای جنوب وحشی را دیدم مدت ها قبل بود، به یاد می آورم که کاملاً در تجربه خود با آن سهیم بودم. من با اعدام والیس و منحنی شخصیت هاش‌پاپی خیره شدم، با این حال احساس کردم اصالت مسحورکننده فیلم بالای سرم پرواز می‌کند و مطمئن نبودم در مورد آن زاویه چه فکر کنم. برای مدتی اهمیت زیادی برای تماشای مجدد فیلم داشتم، بنابراین خوشحالم که برای این موضوع به آن بازگشتم.

وقتی هیولاهای جنوب وحشی در سال 2012 تحویل داده شد، تعداد زیادی از آن را به رسمیت شناخت، اما از آن پس نقطه رو به جلو، مقدار قابل توجهی ضربه برگشتی دریافت کرده است. با در نظر گرفتن این موضوع، مطمئن نبودم که چگونه آن را به خوبی حفظ کند. با این حال، خوشبختانه هیولاهای جنوب وحشی به خوبی ظاهر شد، به استثنای ارزیابی اساسی من از فیلم که اساساً معادل بار گذشته آن است.

همانطور که قبلاً توسط بسیاری از افراد ذکر شده است، Quvenzhane Wallis زمینه های جدی را ارائه می دهد. قدرت برای الف. این روزها، آمدن با بچه های سرگرم کننده بسیار دشوار است، با این حال والیس در هیولاهای جنوب وحشی نمایش قابل توجهی داشت، به نظر می رسد فردی بسیار کارکشته تر باشد که تجربه طولانی مدت بازیگری زیادی داشته است. تصویر او مملو از طیف وسیعی از احساسات بود و باعث شد او در شغل خود ناپدید شود. در حالی که دوایت هنری فوق العاده بود، والیس مطمئناً فیلم را گرفت.

رابطه هاشپاپی و وینک نیز قانع کننده بود، بسیار شبیه به دفعه قبل. مادر هاش‌پاپی آنها را ترک کرده و باعث شکستگی عزیزانشان شده است. هاشپاپی خانه خودش را دارد و پدرش انتظار دارد که او با خودش کنار بیاید، در نتیجه او را برای این واقعیت فعلی سخت می کند. با کاهش رفاه او و ظرفیت شکوفایی در حمام با اشتیاق بیشتر، دستیابی به این امر بسیار مهم است. در حالی که چند صحنه از وینک وجود دارد که توانایی‌های متفاوت خود را نشان می‌دهد (ماهیگیری و تهیه غذای آماده)، من از این که منحنی او احساس "چک کردن جعبه" را نداشت، لذت بردم تا جایی که او در یک زمان به او یک تخصص انفرادی را نشان داد. یکی پس از دیگری. همه چیز برابر است، این موضوع به طور کلی با شیوه ای که وینک به او خطاب می کرد پرداخته می شد. او اغلب با ضمایر مردانه به او اشاره می‌کرد و او را «مردانه» نشان می‌داد و به او توصیه می‌کرد که خرچنگ را با دست‌های بازش باز کند نه با تیغ یا تصور اینکه او را در یک کشتی کتک می‌زند. فکر می‌کردم پویایی آن‌ها به طور کلی قوی است.

در حالی که خم شدن شخصیت هاش‌پاپی در فیلم Beasts of the Southern Wild قانع‌کننده است، فکر می‌کنم فقط یک صحنه از آن اهمیت پیدا می‌کند، این همان نقطه‌ای است که او به جستجوی آن می‌پردازد. مادرش. با هوای خارق‌العاده کافه، هماهنگی به اندازه کافی خوب پیش می‌رود، با این حال بحث او با مادرش من را به هم ریخت. جالب اینجاست که هاش‌پاپی در طول این جانشینی متوجه مادر و دختر کوچک آنها نمی‌شود. مانند، او تقریباً با گفتن "شما می توانید با من کنار بیایید. من و بابا" آن را آشکار می کند. به هر حال، وقتی مادرش می‌گوید که نمی‌تواند با کسی معامله کند، هاش‌پاپی اطلاعات بیشتری در مورد ارتباط آن‌ها کشف نمی‌کند و چند لحظه بعد آنجا را ترک می‌کند. مطالعه من از این گروه بندی این است که بعد از اینکه هاشپاپی دید که پدرش به طور قابل توجهی زندگی نمی کند، تصمیم گرفت به سراغ مادرش برود اگر همه چیز در اعتمادی که او از او مراقبت می کند شکست خورد. با دیدن مادرش که نمی‌توانست با او کنار بیاید، اما او کاملاً اذعان کرد که باید با خودش کنار بیاید. بر این اساس، این آخرین حرکت اصلی به سمت بخش دایره ای شخصیت او بود. به طور کلی، من فکر می‌کنم که قطعات عمیق این صحنه به صورت کاملاً مایل بررسی شده‌اند، به همین دلیل بود که من به خوبی به آن پاسخ دادم. با این حال، یک بار دیگر، فکر نمی‌کنم چیزی بیشتر از هیولاهای جنوب وحشی به اندازه عظمت به این صحنه برسد.

من اصالت اخروی فیلم را به‌عنوان یک درهم‌آمیزی دیدم. من در دیدگاه‌های خاصی نسبت به آن شرکت کردم، شبیه به تصویری که هاش‌پاپی مادرش را تصور می‌کرد، زیرا سرزندگی این صحنه‌ها به‌دلیل اشتیاق از نواحی قدرت جدا شده بود. آنها علاوه بر این، اتکای Hushpuppy به افراد خود را نشان دادند. با این حال، مانند به یاد ماندنی ترین نقد من، مطمئن نبودم که در مورد Aurochs چه فکر کنم. آیا درست است که آنها باید برداشت هایی از چگونگی تقویت هاشپاپی باشند؟ آیا درست است که آنها باید به نوعی شرارت که هاش‌پاپی باید از انجام آن خودداری کند، رسیدگی کنند؟ هیچ اشاره ای نیست. همانطور که آنها ایستاده بودند، من صحنه های آنها را به عنوان یک چیز عجیب و غریب ارزیابی می کردم، با این حال احساس می کردم که آنها نابالغ هستند و ترجیح می دادم بیشتر آنها را کشف کنند.

به طور کلی، من فکر می کنم که هیولاهای جنوب وحشی بسیار خوب است. با این حال فکر می‌کنم تنها یک صحنه در آن اهمیت پیدا می‌کند، در واقع چیزهای زیادی را به میز می‌آورد، هم در روش اجرای والیس و هم در منحنی شخصیت هاش‌پاپی. نمی دانم یک بار دیگر آن را تماشا خواهم کرد یا نه، با این حال خوشحالم که دوباره به آن بازگشتم.

دلیلی وجود ندارد که چرا کوونژانه والیس جوان برای دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر در موسسه کمک هزینه های امسال: او کل داستان هیولاهای جنوب وحشی را تحمل می کند و این کار را با ژرفا و قدرتی انجام می دهد که با هر ثانیه ای که به او می بخشد طلسم می کند. صفحه نمایش با این حال، والیس تنها در شش سالگی در ساعت فیلمبرداری، صفحه نمایش را سفارش می دهد و بدون شک او کاملاً ستاره هیولاهای جنوب وحشی است. «هیولاها» که در «وان حمام» در سمت خلیج آب‌ریز می‌گذرد، کمتر فیلمی درباره سیل و فقرا است، زیرا فیلمی است که توسط نمایش‌های فاسد درباره محبت، بدبختی، عذاب، توبه و مسئولیت پوشانده شده است.

br/> والیس جوان نقش هاشپاپی را بازی می کند، ساکن حمام که به تنهایی توسط پدرش وینک (دوایت هنری) بزرگ می شود. مادرش قبلاً مرده است، با این حال هاش‌پاپی در واقع با او صحبت می‌کند، به وضوح برای مدیریت چیزی بسیار نافذ مانند کمبود مادرش مناسب نیست. پدر او، به بیان واقعی، مردی ناخوشایند اما دوست داشتنی است که تلاش می کند دخترش را برای مقابله با ظلم و ظلم اطرافیانش تقویت کند. به طرز غم انگیزی تعداد زیادی از افراد هیولاهای جنوب وحشی را می بینند و می توانند وینک را به خاطر رفتارش با هاشپاپی محکوم کنند و از عشق و ارادت کامل او به دختر کوچکش غافل شوند. درست در فیلم Beasts of the Southern Wild او تبخیر می شود، فقط چند روز پس از این واقعیت که لباس کلینیک پوشیده است و آشکارا فرار کرده است. فیلم هرگز روشن نمی‌کند که آیا او مشتاقانه می‌رود یا نه، اما با توجه به نقش‌آفرینی او در تمام طول فیلم، مشکوک است. با این حال رفتار او با دخترش چیزی نیست که قابل حمایت باشد (سیلی زدن به او، فریاد زدن بر سر او و غیره)، هنری می‌داند که چگونه بی‌رحمی و حالت ناخوشایند خود را در اطراف لبه‌ها با احساس محکمی از محبت، تعهد و تعهد پیوند دهد. و افتخار.

وقتی طوفان حمام را به خطر می‌اندازد، اکثر ساکنان فرار می‌کنند، اما وینک تصمیم می‌گیرد در کنار هاش‌پاپی، در کنار ساکنان مختلف بماند. سیل خانه‌هایشان را نابود می‌کند، اما روحشان را از بین نمی‌برد. در هر صورت، ساکنان اضافی حمام وقتی مجبور به تخلیه می‌شوند، متحد می‌شوند تا رها شوند و به خانه‌های خود بازگردند، له شده یا نه. در همین حال، گروهی از هیولاهای باستانی که هاش‌پاپی در مورد آنها پیشرفت می‌کند، از یخ‌های قطب جنوب آزاد می‌شوند و یک منطقه جنگی را به سمت خانه‌اش آغاز می‌کنند. در حالی که یک قطعه که گاهی به طرح کلی منحرف می‌شود، محتوا می‌توانست با چند صحنه کمتر از آن‌ها به پایان برسد، آئوروچ‌ها در دنیایی که برای همه بیش از حد واقعی است، گوشه‌ای از اصالت اخروی را احیا می‌کنند. استراحتی از غم و اندوه زندگی در حمام پس از سیل.

در تمام این مدت، کوونژانه والیس کل فیلم را با نمایشگاه گیج کننده خود منتقل می کند. در شش سالگی، هاش‌پاپی به‌عنوان یک قاعده مجبور است برای خودش بجنگد، در حالی که احساسات پیچیده‌ای را مدیریت می‌کند که حتی به اندازه کافی برای درک آن بالغ نیست. در طول مدت طولانی، او شروع به درک می کند که پدرش در حال انتقال است، و مجبور می شود با این واقعیت و همچنین کمبود مادرش احساس آرامش پیدا کند، همه اینها در حالی که کمبود خانه اش را مدیریت می کند. گوشه‌های بلند از طریق فیلم، تشبیهی بدون تحریف برای عوامل ویرانگر واقعی زندگی و تصدیق دشواری‌های زندگی است. در مواجهه با دور بودن از دیگران بدون هر دو نفر، کل دنیای هاش‌پاپی در حال فروپاشی در اطراف او است، و صرف نظر از اینکه او آماده باشد یا نه، این حقیقت به تدریج می‌آید و دنیای او را کاملاً به هم می‌زند.

Beasts of the Southern Wild فوراً سفری از بی گناهی به سوی توسعه و راهی از ساده لوحی به درک است. Hushpuppy در ابتدای فیلم واقعاً آن کسی نیست که در پایان فیلم قرار دارد، با اذعان به کمبود مادرش و آشتی با مرگ اجتناب ناپذیر پدرش، او به پیچیدگی های احساسی که آن را همراهی می کند اذعان می کند. او به یک گردش پیش‌بینی‌شده می‌رود و مادرش را پیدا می‌کند و به او همبستگی می‌دهد تا با کمبودهای پدرش وفق پیدا کند، وقتی آئوروچ‌ها ظاهر می‌شوند، ویرانی و بی‌نظمی که آن‌ها به آن اشاره می‌کنند درک می‌شود، و هاش‌پاپی آماده و آماده برای سفر بعدی که باید باشد، می‌ایستد. زندگی را در نظر بگیرید.

ترتیب فوق‌العاده‌ای از اعتبار هر یک از احساسات باشکوهی که در هیولاهای جنوب وحشی به رسمیت شناخته شده است باید به کوونژانه والیس تعلق گیرد، اما به همین ترتیب باید به مقاله‌نویس/رئیس بن زایتلین و فیلمنامه‌نویس تعلق گیرد. لوسی علیبار، که سفری ساده از یک بانوی جوان بی‌هراس را با لایه‌هایی به قدری غنی که تقریباً انتظار می‌رود بین همه آنها مشاهده شود، کاشته است. موسیقی فیلم کاملاً برجسته است و به تک تک صحنه ها عمق و شکوه بیشتری می بخشد. هیولاها در عین ناقص بودن، آنقدر خلاق و غنی هستند که به راحتی روی صفحه بیدار می شوند و هر جایزه ای را برای آن دریافت می کنند. دوایت هنری مستحق یک نامزدی نزدیک به والیس بود، که ارائه‌اش می‌توانست (اما منطقی نیست) او را به طلای اسکار برساند. صرف نظر از اینکه او برنده نمی شود، او یک نمایشگاه متمایز و درخشان ارائه می دهد که هرگز توسط هیچ فردی که هیولاهای جنوب وحشی برجسته را ببیند فراموش نخواهد شد.

کول اسمیتی می تواند آشکارا خود را به عنوان "باهوش ترین کارشناس فیلم در جهان" پخش کند، با این حال او قطعا نظرسنجی "هیولاهای وحشی جنوبی" را کاملاً خارج از پایگاه انجام داده است. به نظر می رسد که او آن را بر اساس دیدگاه یک واقع گرا، یک متخصص، یک کارگر اجتماعی، یک داوطلب نجات، یک بدبین تماشا می کند. او ارتباط بین هاش‌پاپی، پسر شش ساله و پدرش وینک را سرزنش می‌کند و آن را ظالمانه می‌خواند. او همچنین "پیام" فیلم را محکوم می کند که یک جوان فقط زمانی که با شرایط خطرناکی روبرو می شود قابل اعتمادتر خواهد بود. او نمی‌داند که سرمایه‌گذاری هاش‌پاپی برای خودش و هم‌چنین خویشاوندانش یک «روش زندگی» است. تا آنجا که ممکن است به او مربوط شود، پدر هاش‌پاپی مرد مضری است که نباید اجازه داشت بچه‌ای بزرگ کند و شاید لحظه‌ای را پیش‌بینی می‌کرد که هاش‌پاپی از پدرش فرار کند و آزادی را به دست آورد. اسمیتی نظرسنجی خود را با دیدگاهی افراطی تنظیم کرد - این دیدگاه «درست نیست زیرا آنطور که من ترجیح می‌دادم اتفاق نیفتاد». او از منظر گروه مردم حمام جایی که هاش‌پاپی و پدرش باید در آنجا باشند، نگاه نمی‌کند، اما به‌عنوان فردی منحوس که به سادگی از آنها توقع دارد افراد بی‌آموزشی زیادی باشند که هر گونه کمک یا راهنمایی خارجی را رد می‌کنند. شاید آقای اسمیتی باید یک بار از قبیله Sentinelese بازدید کند و از آنها بخواهد که همکاری کنند. در فرصتی که از این طریق به آن دقت کنید، تصور خواهید کرد که گروه مردم حمام با رفتار غیرهمکار و غیردوستانه با کارگران و متخصصان نجات که پس از ویران شدن خانه‌های جامعه به آنها کمک می‌کنند، دست به اشتباه زدند. توسط یک طوفان وحشیانه چیزی که معتقد است باید ببینید هماهنگی منطقه محلی است که افراد آن شبیه خانواده دورتر از دو سیاه و سفید هستند. چگونه ممکن است یک آگاه تا این حد غافل باشد که تمام نشانه فیلم را که اینقدر واضح و صادقانه بیان می کند از دست بدهد؟ شما به Monsters of the Southern Wild نمی روید و آن را با تعصبات خود در مورد اینکه چه چیزی درست است و چه چیزی درست نیست تماشا کنید: شما برای درک این افراد، نحوه عملکرد مغز آنها و ضربان قلب آنها به تماشای آن ادامه می دهید. آن وقت است که چیزی از آن به دست می آورید.

هاشپاپی، بانوی جوان کوچک اما افراطی با روحی تسلیم ناپذیر با پدر بی دقت و در عین حال به سختی ظالمش وینک زندگی می کند (دو نام استثنایی و منفی، آن ها" در یک کلبه درهم ریخته. هم پدر و هم دختر فضاهای خود را مشخص کرده اند و هاشپاپی بیشتر روز خود را با حیوانات خانگی خود می سوزاند. این دقیقاً یک رابطه محکم نیست، بلکه به این معنی نیست که مثل قبل ادامه پیدا کند. از آنجایی که منطقه محلی جدا شده آنها تحت تأثیر یک طوفان قرار می گیرد، هاشپاپی و پدرش نسبت به دیگری تدافعی تر و نزدیک تر عمل می کنند، با آخرین گزینه به دخترش نشان می دهد که چگونه شرایط منفی را با ثابت ماندن (مثلاً با «وحش دادن» به خرچنگ له کند، نشان دهد. آب را باز کنید و بمکید و ماهی را با دستان باز بگیرید) در حالی که قبلی با غلبه بر نسیم ها و غلبه بر مشکلات عزم خود را نشان می دهد.

هاشپاپی درک عمیقی از جهان نسبت به سن خود دارد، و به احتمال زیاد او یک فرد واقعی بود، احتمالاً وقتی بزرگ می شد، شریک زن اوباما خواهد بود. اکثریت قریب به اتفاق آنچه از او می شنوید از طریق به تصویر کشیدن بیان می شود، و Quvenzane Wallis، بانوی جوانی که او را می نوازد، به طور غیرقابل توضیحی واقعی به نظر می رسد و حتی یک نت گمراه کننده از او به صدا در نمی آید (فریاد اصلی خطرناک!). گویی او آشکارا چیزی را که شخصیتش به آن فکر می‌کرد، می‌دید، و روشی که این کودک خردسال می‌توانست Hushpuppy را کاملاً درک کند، شگفت‌انگیز است. کسی که نقش پدرش را بازی می کند دوایت هنری است، یک آشپز نان که تبدیل به سرگرمی می شود و به همین ترتیب شخصیت او را به طرز بی عیب و نقصی رمزگشایی می کند. کمی افراطی تر و ما نمی توانستیم با چشمک او همذات پنداری کنیم. برای آخرین سکانس نافذ آنها در کنار هم صبر کنید: این صحنه بازیگری باشکوه و منظم را مشخص می کند. با این حال، چیزی که به طور قابل توجهی عالی‌تر است، ابزاری است که با آن لباس، خانواده‌های تیره و زباله‌های سفید رنگ بسیار متنوعی رفتار می‌کنند که انگار مدت‌هاست که یکدیگر را می‌شناسند.

بن زایتلین، رئیس فیلم، فیلمبرداری فیلم را روی 16 میلی‌متر با برش‌های اصلاح نشده (به جای 35 میلی‌متر امروزی) انتخاب کرد، بنابراین شما نباید فیلم‌سازی تمیز را پیش‌بینی کنید. با این حال ناخوشایند باعث برتری فیلم می شود. ممکن است برخی چیزها را اشتها آور نبینید، مانند تعمیر دستگاه گوارش حیوان مرده، یا خوردن بافت خام توسط شخصیت ها یا کوبیدن ماهی. با این حال، این «بدگی» و «کثیفی» مشخصه آب و هوا و شرایطی است که شخصیت های فیلم در آن زندگی می کنند. اصالت مسحور شده در فیلم Beasts of the Southern Wild هر چند آنطور که به نظر می رسد در «زندگی پی» آنگ لی خوب و گسترده نیست، با این حال باید دانست که در حالی که زندگی پی به رمانی برنده جایزه بوکر بستگی داشت، هیولاها از این نظر تنظیم شده است. بازی تک‌پرده لوسی آلیبر که کمتر اجرا شده است. علاوه بر این، برای اینکه این نمایشنامه را برای جدا کردن تلاش‌های معرفی‌اش، که با گروه بازیگرانی که اکثراً تمرین‌نشده‌اند، انجام دهیم، بن زیتلین مرد است، یا حتی بهتر از آن، «DA BEAST»!

به نظر می رسد افراد در هیولاهای جنوبی وحشی به لبه جهان چسبیده اند. آنها که ظاهراً از پیشرفت بشر دور شده‌اند، گردهمایی کوچکی هستند که یک رویداد فاجعه‌بار را تجربه کرده‌اند، اما هدف و اطمینانی دارند که هرگز قربانی نخواهند شد. گریه کردن، تا آنجا که ممکن است به آنها مربوط شود، یک موجود شیطانی است. همانطور که فیلم باز می شود، ما دقیقاً مطمئن نیستیم که کجا هستیم و برای درک آنچه رخ داده نیاز به سرمایه گذاری دارد. وقتی این کار را انجام می‌دهیم، می‌فهمیم که در جایی هستیم که اکثریت ما به طور طبیعی از آن غافل می‌شویم.

این مکان، ما متوجه شدیم، جزیره‌ای کوچک در سواحل جنوب لوئیزیانا در نزدیکی لبه نیواورلئان این بنا احتمالاً نامی عجیب و دلهره آور دارد، با این حال برای ساکنان آن فقط به عنوان "حمام" شناخته می شود. باتلاق دلتا در فضایی که در واقع توسط طوفان کاترینا و بارندگی‌هایی که در قوطی‌ها فرود می‌آیند، از بقیه جهان جدا می‌شود. افرادی که در آنجا زندگی می کنند، که به نظر می رسد تعداد آنها حدود 20 نفر باشد، در کلبه هایی زندگی می کنند که از قطعات دور ریخته شده از منطقه مرکزی به یکدیگر سنگ فرش شده اند. آنها از یک قایق ساخته شده از بستر برداشته شده یک کامیون ماهیگیری می کنند. به طور مستقیم در سراسر جریان عوارضی است و ما در گذشته خطوط کلی تأسیسات تصفیه نفت را می بینیم. افراد The Bath به فرصت های خود نیاز دارند. آنها کاملاً شکسته اند و به این درک رسیده اند که با فرض پیوستن مجدد به جامعه، هیچ فرصتی نخواهند داشت. زندگی آنها در ابتکارات حمایت شده مالیات دهندگان، کمک های دولتی، گتوها و ناامیدی دفن خواهد شد. در اینجا، به هر حال، آنها می توانند شیوه خاص خود را بسازند. خطری برای دید آن‌ها از دید هلی‌کوپترهایی که با اعلام این که منطقه باید تخلیه شود، اوج می‌گیرند.

در میانه این محیط آشفته، چشمان ما حول یک شش سال کوچک متمرکز می‌شوند. پیر با چشمانی سوزان و روحی استوار. او احتمالاً روی کاغذ یک نام قانونی دارد، اما از نظر پدرش او را Hushpuppy می‌خوانند. اولین بار که او را می بینیم، با ظاهری ژولیده در حیاط آشغال پرت می چرخد که از همان ابتدا حتی ثبت نام نکردیم که او یک خانم جوان است. غیرقابل تصور است که در این فراگیر چیزی برای او احساس نکنیم، اما وقتی او را می شناسیم، می فهمیم که این فرزند چنان قدرت و دانشی است که او می تواند هر چیزی را تحمل کند.

Hushpuppy با پدرش وینک (دوایت هنری) در این دریاچه زندگی می کند، مردی شایسته که بیش از حد مشروب می نوشد و اختلالی دارد که زودتر او را می کشد. مسئولیت او نشان دادن توانایی های دخترش برای زنده ماندن است. او به او نشان می‌دهد که چگونه با دست‌های بدون پوششش ماهیگیری کند و چگونه برای روز مهمی که بارندگی در پایان حمام را خفه می‌کند، یک پانتون دراز بکشد. او انرژی آرامش خود را صرف تلاش برای شعله‌ور ساختن روح او می‌کند و او را به رویارویی با هستی با قدرتی عظیم سوق می‌دهد.

آنچه ما را به هاش‌پاپی جذب می‌کند، فقط روح مبارز او نیست، بلکه ذهن خلاق اوست. گفتمان درونی او فیلم را به تصویر می کشد و ما کودکی را می شنویم که عمیق و زیبا است. او جهان را یک خرابه متلاطم می داند که باید اصلاح شود. "کل جهان متکی است که همه چیز به درستی در کنار هم قرار گیرد." او می‌گوید: "اگر یک تکه از هم بپاشد، حتی کوچک‌ترین تکه‌ای که کل جهان هستی از بین خواهد رفت." ما تصاویری از یخ سرد را می بینیم که بی وقفه شکافته می شود و یک انبار خوک قدیمی به نام Auroch را تحویل می دهد. ما رویای او را می بینیم که در جایی نزدیک با یکی از هیولاها روبرو می شود و با چشمانی به آن خیره می شود. این تصویری از چگونگی غلبه بر جهانی است که تلاش می کند روح او را ویران کند. او به ما می گوید که "موجودات قوی می دانند که قلب ها چه زمانی ضعیف است." Monsters of the Southern Wild که عزیز جشن فیلم کن امسال بود و برنده دوربین طلایی (دوربین درخشان) و جایزه شگفت‌انگیز هیئت داوران شد، یکی از آن فیلم‌هایی است که در مورد یک محیط کلی است، نه فقط درباره طرح. هیولاهای جنوب وحشی در مورد یک فرد خاص، در یک نقطه خاص، چگونه فکر می کند و چگونه جهان را مدیریت می کند. بازی Hushpuppy را Quvenzhané Wallis بازی می‌کند که در زمان شروع فیلمبرداری پنج ساله و زمانی که فیلم به پایان رسید هفت ساله بود. هرگز ارائه ای به این شکل وجود نداشته است. بخش اعظم ارائه او درست در مقابل او اتفاق می افتد، که شامل نگاه های هوشیارانه ای است که به نظر می رسد برای خیره شدن دقیق به جهان آماده شده اند، و آرواره ای مطمئن که به عزم سرسختی کشیده می شود. اینجا هیچ دزدی وجود ندارد، هیچ جعلی جذاب جوانی وجود ندارد. آیاتی برای استدلال او وجود دارد و روحی بقا در قلب او وجود دارد. والیس می تواند بدون گفتن یک کلمه انفرادی از چنین حجم عظیمی برای جمعیت تفسیر کند. این بهترین نمایشگاه امسال است.

جانوران وحشی جنوبی، که وابسته به نمایشنامه‌ای از لوسی علیبار است که «آبدار و خوشمزه» نامیده می‌شود، یکی از این نمایشگاه‌های عجیب، عجیب و پنهان است. فیلم هایی که شما را شگفت زده می کند شما مطمئن نیستید که وقتی شروع می شود در مورد آن چه فکری کنید، با این حال به سرعت درگیر داستان می شوید. یک فیلم عمیق و تکان دهنده هرگز در میان جمعیت حاضر نمی شود. این درخواست می کند که ما متوجه یک بچه با روح جنگجو و در عین حال با ذهن خلاق پرپیچ و خم شویم. او استثنایی است، همانطور که داستان او است.